چكيده:
با تغييرات ژئوپلتيك حاصل از انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران كه مستقل از شرق و غرب ايجاد گرديد، منافع عمده غرب و آمريكا و سپس شرق در منطقه مورد تهديد جدي قرار گرفت لذا استكبار به فكر مهار اين انقلاب، محبوس كردن، به سازش كشيدن، از محتوي تهي كردن و در نهايت ساقط كردن آن افتاد و اقدامات زيادي انجام داد.
كه جنگ در سال1359 توسط صدام و ارتش عراق و هجوم سراسري به كشور ايران در پايان شهريور ماه همان سال با هدف شكست سريع انقلاب اسلامي و با زمينه سازي هاي فراوان نظامي و سياسي از جمله اصلي ترين اين اقدامات بود.اهداف جنگ از نظر صدام لغو قرارداد 1975 الجزاير، جدائي قسمت هائي از ايران و در نهايت سرنگوني جمهوري اسلامي ايران بود. باورهاي ناصواب هدايت كنندگان آشكار و پنهانِ يكي از طولاني ترين نبردهاي معاصر، آنان را به اين نتيجه سراسر اشتباه رسانده بود كه در فرصتي اندك به اهداف سياسي نظامي خود دست مي يابند. ارتش جمهوري اسلامي ايران، سرفراز از حضور در آغوش مردم به عنوان پايه و ستون اصلي ميدان نبرد، با حمايت حضرت امام(ره) و پشتيباني ملت فداكار در قالب يگان هاي منظم و همراهي سپاه پاسدارن انقلاب اسلامي و يگان هاي مردمي بسيج مستضعفين در فرصتي اندك در تمام خطوط نبرد زميني و در هوا و دريا به مقابله با دشمن پرداختند و در نبرد هشت ساله دفاع مقدس، تماميت ارضي و استقلال كشور الهي ايران را حفظ و تاريخ ارزشمندي را براي آيندگان به يادگار گذاشتند.
متعاقب شليك يك گلوله توپ در ساعت 1100روز 31شهريور1359، توسط صدام حسين به سوي مرزهاي ايران و به دنبال حملات هوائي به شهرهاي داخلي و مرزي جمهوري اسلامي، تلاش همه جانبه نيروي زميني عراق آغاز شد و مواضع نظامي و تأسيسات غيرنظامي ايران در نزديك مرز زير آتش قرار گرفت. در ساعت1800 پس از اجراي آتش سنگين در مناطق مرزي، حركت عناصر جلودار لشگرهاي عراقي به طرف مرز آغاز شد. تهاجم گسترده عراق به ايران در استان خوزستان در سه محور عمده انجام گرفت.
در جبهه غرب دزفول و شوش، رزمندگان ارتش جمهوري اسلامي ايران توانستند دشمن را در غرب رودخانه كرخه زمين گير كرده و از قطع جاده اهواز- انديمشك جلوگيري نموده و حتي سرپلي را نيز در غرب رودخانه در پاي پل كرخه، حفظ نمايند. در جبهه اهواز- خرمشهر وآبادان، قسمتي از خرمشهر اشغال گرديد و آبادان به شكل ناقص به محاصره درآمد. ولي در جبهه بستان– سوسنگرد و هويزه، مقاومت سرسختانه نيروهاي ايراني كه انسجام كاملي هم نداشتند، باعث گرديد تا عراق بارها سمت حملات خود را تغيير دهد، ولي هيچ گاه نتوانست موفقيتي در اين زمينه به دست آورد. لذا جهت حفظ روحيه نيروهاي متجاوز خود، به تصرف شهر سوسنگرد اكتفاء نمود تا بتواند با تغيير نام آن به خفاجيه زمينه تبليغاتي محدودي را فراهم آورد. اين اقدام در 25/8/59 به نتيجه رسيد.
لشكر92 زرهي خوزستان با حماسه آفريني هاي تيپ 2 زرهي دزفول، يگان هاي جنگ نامنظم شهيد چمران و نقش محوري حضرت آيت الله خامنه اي بلافاصله با هماهنگي يگان ها و رزمندگان موجود در منطقه، اقدام به باز پس گيري سوسنگرد نمود و در ساعت 06:30 مورخه 26/8/59 حمله خود را به طرف سوسنگرد آغاز كرد. محور اصلي حمله در مسير حميديه به سوسنگرد در جنوب رودخانه كرخه انتخاب شد و در شمال رودخانه نيز به طرف روستاي سبحانيه و سوسنگرد حمله ديگري همزمان اجرا گرديد. نتيجه اين عمليات بدين گونه بود كه شهر سوسنگرد آزاد و مواضع پدافندي نيروهاي عراق به رودخانه مالكيه متمايل گرديد. جاده حميديه - سوسنگرد آزاد و نيروهاي متجاوز تا رودخانه كرخه كور عقب نشيني و اهواز از محور تهديد دشمن خارج گرديد.
اين مقاله به تشريح چگونگي نبرد بزرگ و غرورآفرين عمليات آزادسازي سوسنگرد و نقش محوري مقام معظم رهبري در هدايت آن پرداخته است.
كليد واژه ها: تيپ2 زرهي دزفول، سوسنگرد، عمليات آفندي، نقش محوري مقام معظم رهبري
1- مقدمه
منطقه اي كه امروز به نام عراق ناميده مي شود، قبل از قرن هفتم ميلادي و تأسيس امپراطوري عثماني، بخشي از قلمرو ايران بوده و خانواده آق قويونلو بر آن حكمراني داشت كه به وسيله سلطان مراد چهارم در سال 1638 از خاك ايران جدا شد و بعدها تحت نام بين النهرين بخشي از امپراطوري عثماني محسوب گرديد. اختلافات دو كشور ايران و عراق ريشه اي عميق در تاريخ گذشته دارد و در واقع بايد اختلافات بين ايران و عثماني از زمان جنگ چالدران به بعد را سنگ بنا و ميراثي به شمار آورد كه روابط دولت بعدي حاكم بر بين النهرين با همسايه شرقي خود را شكل داده و هدايت كرده است. اين اختلافات باعث شده است كه طي يك دوره 420 ساله، 16 قرارداد رفع اختلاف مرزي بين ايران و عثماني و ايران و عراق منعقد گردد كه آخرين آن ها قرارداد 1975 الجزاير مي باشد.
با انعقاد اين قرارداد به نظر مي رسيد كه به همه منازعات و اختلافات خاتمه داده شده است، ليكن در عمل چنين نشد. نكته قابل توجه در زمينه بررسي اختلافات، نقش مداخله جويانه و تحريكات قدرت هاي خارجي در دامن زدن به اين اختلافات است كه با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري حضرت امام (ره) و به هم خوردن ساختار قدرت امنيتي در منطقه و به خطر افتادن منافع نامشروع آمريكا در ايران و خليج فارس، عملاً اين تحريكات و توطئه ها ابعاد گسترده اي يافت و كشورهاي عربي منطقه و در رأس آنها عراق، كه تحت تاثير تبليغات منفي استكبار جهاني قرار گرفته بودند، بدون آگاهي واقعي از اهداف جمهوري اسلامي، ايران را سرچشمه تهديد عليه خود دانسته و با حمايت همه جانبه آمريكا و كشورهاي مرتجع منطقه زمينه براي تهاجم عراق به ايران فراهم گشت. (پارسادوست، 1369: 403)
دولت عراق و صدام حسين براي دستيابي به اهداف جا طلبانه و توسعه طلبانه خود و اسلافش و با اين تصور كه مي تواند خلاء قدرت ناشي از سقوط شاه در منطقه خليج فارس را پر نموده و نقش رهبري اعراب را به بهانه دفاع وگسترش آرمان هاي ناسيوناليسم عرب و حزب بعث احراز كند، ضمن انجام صحنه سازي هاي ديپلماتيك به منظور لطمه زدن به روابط دو جانبه خود با ايران و ايجاد زمينه براي اقدامات بعدي، مبادرت به ايذاء و اخراج و مصادره اموال منقول و غير منقول حدود 50 هزارنفر از اتباع شيعه عراق به اتهام ايراني الاصل بودن آن ها، مزاحمت براي اعضاء سفارت جمهوري اسلامي ايران در عراق، پناه دادن به بسياري از ضد انقلابيون فراري و وابستگان رژيم گذشته ايران، چاپ نقشه هاي جعلي استان خوزستان و تغيير اسامي شهرهاي منطقه، اعزام عده اي از خرابكاران آموزش ديده عراقي به داخل خاك ايران به منظور خرابكاري در مراكز حياتي، احداث پاسگاه هاي جديد مرزي و تقويت پاسگاه هاي قديمي، فراخواني نيروهاي ذخيره ارتش عراق به جز افراد ايراني الاصل و صدها توطئه ديگر، عملاً عمق كينه توزي و شرارت خود را نشان داده و با پشتيباني كشورهاي بلوك شرق (سابق) و غرب و عقد قراردادهاي نظامي و تسليحاتي با كشورهاي مختلف جهان و تجهيز ارتش خود به مدرن ترين سلاح هاي روز، خود را براي تهاجم گسترده به ايران آماده مي نمود.
به تدريج نيروهاي عراقي در حوالي مرز گسترش يافته و درگيري هاي پراكنده مرزي در نيمه دوم سال 1358 آغاز و در نيمه اول سال 1359 ابعاد گسترده تري يافت و اين در شرايطي بود كه نيمي از توان ارتش جمهوري اسلامي ايران در منطقه شمال غرب درگير نبرد با ضد انقلاب و گروه هاي مختلف بودند و از نظر توان رزمي، با توجه به حوادث انقلاب و تسويه هاي مختلف و كاستن از خدمت سربازي و عوامل متعدد ديگر، عملاً قدرت دفاعي ما بسيار كاهش پيدا كرده بود.
به جز اقدامات فوق، عراق قبل از شروع تجاوز ناجوانمردانه خود بارها ادعاهاي مربوط به استرداد جزاير سه گانه تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي به اعراب و حاكميت كامل بر شط العرب و پس گرفتن زمين هاي به اصطلاح متعلق به عراق كه در كنترل ايران مي باشد را تكرار و خواستار اعمال حاكميت كامل بر تمامي سرزمين هاي متعلق به آن كشور و شط العرب گرديد و سرانجام صدام حسين در سخنراني 26 شهريور 1359 خود در مجلس ملي عراق، عهدنامه الجزاير را به طور يك جانبه ملغي اعلام نمود. بدين سان و با توجه به تحريكات و اقدامات تجاوزكارانه در مرزها، صدام حسين عملاً به كشور ما اعلان جنگ داد و جنگي خانمان سوز، ويرانگر و مخرب منابع مالي و انساني و بسيار طولاني را به ميهن ما تحميل كرد، نبردي كه خسارات بسيار سنگين در پي داشت اما عراق هرگز به اهداف شوم خود نرسيد. (پورداراب،1380: 112)
2-1- انگيزه هاي ژئوپلتيك عراق براي جنگ:
- عراق درخليج فارس 58 كيلومترساحل دارد و ايران1250كيلومتر و عراق به دنبال گسترش اين ساحل بود.
- عراق مي خواست نفت كويت يا ايران و در مجموع بيش از 30 در صد نفت خاورميانه را در اختيار داشته باشد.
- صدام، نگران سرايت تفكر انقلاب اسلامي به شيعيان عراق كه اكثريت جمعيت اين كشور را شامل مي شوند، بود و ضروري مي ديد انقلاب را محبوس يا نابود نمايد. (آراسته، 1388: 45)
- استرداد جزاير سه گانه تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي
- تجزيه خوزستان (لاريجاني، 1388: 26)
2-2- دلايل نظامي عراق در تحميل جنگ:
- اشتباه در محاسبه مؤلفه هاي قدرت ملي ايران توسط غرب و صدام، بر اساس مباني اطلاعات راهبردي آن از جمهوري اسلامي ايران
- محاسبه قدرت ملي از ديدگاه ميليتاريستي.
- آمادگي ارتش عراق وكسب آمادگي برتر در چهار سال 1975تا 1979(صرف30 ميليارد دلار ذخيرة ارزي، اختصاص بيش از80 درصد درآمد متوسط 34 ميليارد دلاري سالانه نفت به امر تجهيز ارتش)
- پيش بيني حمايت مستقيم و غيرمستقيم مادي و معنوي كشورهاي غربي و عربي از اقدام او
- رهبري جهان عرب (آراسته، 1388: 47)
3- ادبيات نظري
3-1- آفند
اين اقدام در برگيرنده فعاليت هايي است كه در فرهنگ عمومي تاريخ جنگ تحت عنوان «عمليات» شناخته شده و عموماً شامل حركت نيروهاي خودي به طرف دشمن جهت تصرف اهداف و مواضع جديد مي باشد و عمده ترين بخش تاريخ جنگ را به ويژه در ستون نوشتاري به خود اختصاص داده و عموماً به عنوان تنها رويداد جنگ ثبت، معرفي و شناخته شده است. (جعفري، 1388: 16)
اقدام آفندي مؤثرترين و قطعي ترين عمل براي دستيابي به هدف و كسب و حفظ ابتكار عمل و بهره برداري از آن
مي باشد. اصل آفند در ابعاد راهبردي، عملياتي و تاكتيكي قابل اجرا بوده و سبب كسب ابتكار عمل گرديده و دشمن را در وضعيت انفعالي قرار مي دهد. (معين وزيري و ياسيني،1379: 168)
3-2- عمليات آفندي
هدف از عمليات آفندي، انهدام و از بين بردن ميل جنگجويي دشمن و تحميل اراده و خواست خودي بر دشمن است، به نحوي كه از ادامه مبارزه دست كشيده و تسليم خواسته هاي ما گردد. (معين وزيري و ياسيني،1379:169)
1-3-2- منظور از اجراي عمليات آفندي
⦁ انهدام نيروهاي دشمن و از بين بردن روحيه و ميل جنگجويي او.
⦁ تأمين يك عارضه يا زمين حساس.
⦁ محروم كردن دشمن از منابع مورد نياز.
⦁ كسب اخبار و توسعه اطلاعات.
⦁ منحرف ساختن و فريب دادن دشمن.
⦁ تثبيت دشمن در مواضع خود و جلوگيري از مداخله آن ها در مانور نيروهاي خودي.
⦁ كسب ابتكار عمل و يا سلب آن از دشمن.
⦁ پيشگيري از تك دشمن.
⦁ جستجو براي دستيابي به موقعيت زماني و مكاني مناسب، جهت وارد آوردن ضربه قطعي بر دشمن و انهدام نيروهاي او و شكست كامل دشمن در قالب تسليم و تمكين وي.(همان، 72)
2-3-2- ملاحظات اساسي عمليات آفندي
⦁ درك صحيح مأموريت محوله و نيت رده بالاتر.
⦁ شناخت دقيق جو، زمين و دشمن.
⦁ طرح ريزي مشروح، متكي بر مشاوره و هماهنگي با رده هاي اجرايي، توام با تجسم جميع حوادث احتمالي.
⦁ حفظ اسرار عمليات و فريب دشمن نسبت به محتواي طرح هاي عمليات و تمركزات خودي.
⦁ تمركز توان رزمي تعيين كننده در راستاي طرح عمليات مصوبه و طرح فريب.
⦁ خاموش كردن آتش هاي پدافندي دشمن و خنثي كردن موانع.
⦁ زدن ضربه ناگهاني، سريع و مهلك به دشمن، با درگير نمودن همزمان او در جلو، جناحين، عقب و فضا.
⦁ حفظ دور تك و ابتكار عمل و هدايت تك به سوي عمق منطقه دشمن.
⦁ انعطاف پذيري و آمادگي در مقابل وضعيت هاي غير مترقبه.
⦁ پيش بيني پشتيباني متحرك و مداوم.(همان ، 77)
1-4- سوسنگرد
اين شهر در ابتدا روستايي به نام خفاجيه بوده كه بعدها در زمان حكومت پهلوي به سوسنگرد تغيير نام يافت. شهر سوسنگرد مركز شهرستان دشت آزادگان (واقع در استان خوزستان) و مهمترين شهر آن است، فاصله شهر سوسنگرد تا اهواز ۵۵ كيلومتر و تا بستان ۲۸ كيلومتر است، رودخانه كرخه از شمال آن ميگذرد و شعبهاي از كرخه نيز از داخل شهر عبور كرده و در غرب و جنوب غربي شهر دو رودخانه سابله و مالكيه از آن منشعب ميشوند.(ولداني،1387 :43 )
1-2-3- تاريخچه عمليات
با پيروزي انقلاب اسلامي، رژيم بعث عراق كوشيد با فعال كردن دستگاه تبليغاتي و القاي افكار پان عربيسم و فرستادن پول و سلاح و همچنين انجام عملياتهاي مين گذاري و انفجار پلها و مراكز شهري و با استفاده از نارساييهاي موجود در منطقه، وضعيت نامطلوب امنيتي و سياسي براي نظام اسلاميمان ايجاد كند كه با درايت و مقاومت مردم ولايت مدار و انقلابي منطقه دشت آزادگان ناكام ماند.
در زمان جنگ، ارتش عراق سه بار براي تصرف سوسنگرد تلاش كرد كه با مقاومت شديد مردم مواجه گرديد، ولي در حمله سوم شهر، در محاصره ارتش عراق قرار گرفت. با حمله عراق در ۳۱ شهريور 1359، عناصر تيپ ۳ زرهي لشكر ۹۲ اهواز، مستقر در پاسگاه صفريه و سوبله، نتوانستند حملات عراق را دفع كنند و به ناچار با اجراي عمليات تأخيري عقب نشستند. لشكر ۹ مكانيزه عراق كم كم به محور سوبله، تنگه چزّابه و ارتفاعات الله اكبر رسيد. عراقيها موفق شدند روي رودخانه كرخه و رميم پل شناور نصب كنند. به اين ترتيب بستان به طور كامل سقوط كرد و عراقيها از شمال و غرب وارد شهر شدند. آنها با پيشروي در محور بستان- سوسنگرد اين شهر را از سمت غرب مورد تهديد قرار دادند.
علاوه بر اين عراقيها در جنوب كرخه و از محور نشوه، كوشك، طلائيه و جفير وارد ايران شده و در اين محور رو به شمال پيشروي كرده و به كرانه جنوبي كرخه كور رسيده بودند. آن ها با عبور از كرخه كور، به قصد تصرف حميديه و سوسنگرد در دو ستون پيشروي كرده و به حاشيه جنوبي حميديه و سوسنگرد رسيدند. عراقيها پس از شكستن مقاومت مدافعان اندك آن، در روز ششم مهر، سوسنگرد را اشغال كردند. فرماندهان عراقي، اداره شهر اشغال شده را به گروه جبهه التحرير سپردند.
پيشروي عراقيها به سوي اهواز ادامه يافت تا اين كه رزمندگان جان بركف، چهار روز بعد يعني شب هنگام 9/۷/135۹ با شبيخون به عراقيها قواي ارتش عراق را مجبور به عقب نشيني كردند و تعقيب عراقيها ادامه يافت و در10/۷/1359رزمندگاني از سپاه اهواز به فرماندهي علي غيوراصلي شهر را آزاد كردند و جبهه التحرير را بيرون راندند..(گزارش سپاه خوزستان از عمليات سوسنگرد، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، سند 1752)
عراق حملات مجدد خود را از 17/۷/1359 آغاز و در 21/7/1359 بستان را اشغال و در 24/8/1359 سوسنگرد را از سه طرف محاصره كرد و وارد آن شد ليكن رزمندگان اندك مدافع شهر با مقاومت خود مانع سقوط شهر شدند. دوروز بعد در 26/8/1359 رزمندگان ارتش و ستاد جنگهاي نامنظم (گروه شهيد چمران) به كمك محاصره شدگان آمدند، و بار ديگر شهر را آزاد كردند. از افرادي كه در اين شهر باقيمانده بودند، رزمندههاي آذربايجاني بودند كه به خاطر همين در شهر سوسنگرد بوستاني به همين اسم، نامگذاري شده است.( سند شمارة21476، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، گزارش پاسداران اعزامي از تبريز به منطقة سوسنگرد)
2-2-3- جغرافيا
شهرستان مرزي دشت آزادگان شامل بخشهاي هويزه و بستان با مركزيت شهر سوسنگرد است. اين شهرستان در ۵۵كيلومتري غرب اهواز واقع گرديده، تا بُستان۳۰ كيلومتر و تا مرز چزابه 55 كيلومتر فاصله دارد. رودخانه كرخه از شمال آن مي گذرد و شعبهاي از كرخه به نام رودخانه نيسان از درون شهر عبور كرده و شهر را به دو قسمت تقسيم مي كند.(رزاق زاده ، 1391: 104)
3-2-3- جمعيت
جمعيت اين شهر بالغ بر ۱۴۰هزار نفر ميباشد.جمعيت سوسنگرد در دهه 1380 شمسي به نود وپنج هزار نفر رسيده و در نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1390 به 99831 نفر رسيده است.(درگاه رسمي آمار ايران )
4-2-3- مردم
مردم اين شهر عرب زبان هستند و پيشه عمده آنان كشاورزي است. از جمله طوايف ساكن در شهر، ميتوان از بني طرف (طايفهاي بزرگ)، آلبويلال (جلالي)، بني ساله، دحيمي، حمودي، بيت داغر، حريزات (حريزاوي)، نيس (مدحج)، مرمض، ابوعبيد، سواري، سادات، زبيدات، ابوچلده، سواعد، بيت حردان و بيت مهاوي، نام برد (شبكه اطلاع رساني ساختمان ايران، 1391)
2-4- تيپ 2 زرهي دزفول
1-2-4- تاريخچه تيپ قبل از انقلاب
تيپ 2 زرهي دزفول در تاريخ 1/8/1342 هجري شمسي با اعزام گردان هاي 105 پياده از شيراز و گردان 84 تانك از كرمانشاه به نام تيپ آذربرزين در قالب لشگر 8 اهواز در پادگان دزفول تشكيل گرديد، در سال 1345، گردان 84 تانك، به تانك ام 60 مجهز و به گردان 217 تغيير نام داد و گردان 105 پياده نيز به نفربر مجهز و تركيب آن پياده مكانيزه گرديد. در سال 1348، يك گردان تانك ام 60 به نام 215 به تيپ واگذار شدكه از همان زمان داراي 2 گردان تانك و يك گردان پياده مكانيزه گرديد. اين روند ادامه داشت تا اين كه در سال 1354، دو گردان تانك چيفتن به نام هاي 207 و 256 در تيپ تشكيل و پس از تكميل سازماندهي و آموزش هاي مربوطه در سال 1355، گردا ن هاي 215 و 217 تانك به لشگر كرمانشاه منتقل گرديدند و تيپ با همين سازماندهي وارد دوران انقلاب و جنگ تحميلي گرديد. (اسناد و مدارك تيپ 292 زرهي).
2-2-4- تاريخچه تيپ بعد از انقلاب
تيپ2 دزفول، با توجه به مشكلات بوجود آمده بعد از انقلاب (عوض شدن فرماندهان ، شيطنت منافقين مبني بر انحلال ارتش) طبق فرمان قاطع حضرت امام (رضوان الله تعالي عليه) كه فرمودند ارتش بايد بماند، ماند و به بازسازي، آموزش و تعمير و نگهداري مشغول بود تا اين كه بر اساس فرمان تاريخي رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) از اواخر خرداد 1359 به منطقه اعزام گرديد. بنابراين، با توجه به آ غاز رسمي جنگ در31/6/59 ، اين تيپ در ماه هاي قبل از شروع رسمي جنگ، در مناطق مرزي حضور داشته است، همچنان كه مقام معظم رهبري در ميدان صبحگاه لشگر 92 زرهي خوزستان در اسفند ماه سال 1379 از تيپ2 دزفول چنين ياد مي كنند: « همين منطقه خوزستان بود كه يك تيپ از لشگر92 در جنوب خوزستان و تيپ 2 زرهي دزفول در شمال خوزستان هر كدام توانستند جلوي چند لشگر مجهز بعثي عراق كه توانسته بودند مرز را بشكنند، بايستند و ايستادگي كنند ».(پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت ا... خامنه اي)
در طول هشت سال دفاع مقدس، اين تيپ تعداد زيادي از كاركنان پايور و وظيفه ايثارگر وفادار خود را در جهت حراست از اين آب و خاك تقديم انقلاب و نظام جمهوري اسلامي نموده است. شايان ذكر است تيپ2، در بيش از 15 عمليات غرور آفرين در دوران دفاع مقدس حضور داشته است كه از جمله مي توان عمليات پدافندي كرخه - شوش، عمليات آفندي پاي پل كرخه، عمليات پدافندي پاي پل كرخه، عمليات غرور آفرين آزادسازي سوسنگرد، عمليات پدافندي سوسنگرد، عمليات آفندي الله اكبر (خيبر)، عمليات طريق القدس، عمليات فتح المبين، عمليات بيت المقدس، عمليات رمضان و غيره را نام برد كه در اين عمليات هاي غرور آفرين تعداد 418 شهيد، 71 جانبار و 15 آزاده را تقديم اين انقلاب و آب و خاك نموده است.
فرماندهان تيپ از سال 1357 تا پايان جنگ تحميلي عبارتند از:سرهنگ فتاحي( 23/11/1357 تا15/5/1358)، سرهنگ باوندپور(15/5/1358تا 28/6/1359)، سرهنگ امرا... شهبازي(28/6/1359 تا 30/6/1360)، سرهنگ سرانجام( 1/7/1360تا 5/1/1361)، سرهنگ سيد مجتبي تهامي(6/1/1361 تا 30/2/1362)، سرهنگ مرزبان(30/2/1362 تا 20/5/1365)، سرتيپ2 مرزبان(20/5/1365 تا6/4/1368).
تيپ 2زرهي دزفول برابر اوامر فرماندهي معظم كل قوا حضرت آيت الله خامنه اي، در تاريخ 3/3/90 همزمان با سالروز ولادت دخت پيامبر اكرم اسلام (ص) و سالروز تولد حضرت امام خميني(ره)، بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي ايران و سالروز آزاد سازي خرمشهر از لشكر92 زرهي خوزستان انتزاع و به نام تيپ 292 مستقل زرهي شهيد سرلشكر غلامرضا آزادي نام گذاري گرديد. اسناد و مدارك تيپ 292 زرهي)
3- متن
هجوم و تجاوز نيروهاي عراق به خوزستان در جبهه اي عريض كه سراسر مرزهاي اين استان را با عراق شامل مي شد (يعني از موسيان در شمال تا شلمچه در جنوب) و تقريباً با استفاده از تمامي معابر و محورهاي وصولي موجود در منطقه مرزي صورت گرفت.
پس از ماه ها درگيري هاي بزرگ و كوچك بين طرفين در مناطق پاسگاه هاي مرزي كه اكثراً به صورت تبادل آتش هاي سنگين و سبك و گاهي همراه با تجاوز زميني نيروهاي عراقي در خوزستان و استان هاي ايلام و باختران بود، سرانجام در بعدازظهر روز سه شنبه 31 شهريور 1359 (22 سپتامبر1980) آفند عمومي عراق به ايران كه برابر شواهد و قرائن عمليات نظامي چندان هم بر خلاف انتظار و غير قابل پيش بيني نبود، آغازشد.
نيروهاي رزمي پياده، مكانيزه و زرهي مجهز عراق كه از مدت ها پيش خود را براي اين هجوم آماده كرده بودند، در خطوط مرزي مشترك و در يك عرض تقريبي حدود 1000 كيلومتر مرز را پشت سر نهاده و در اكثر نقاط موفق گرديدند به دليل گستردگي جبهه و درگيري بخش بزرگي از يگان هاي نيروي زميني در كردستان و ساير مناطق آشوب زده، استفاده برده و از مناطق مرزي استان هاي خوزستان و باختران و ايلام به داخل خاك جمهوري اسلامي ايران پيشروي نمايند.
محور چزابه ـ بستان ـ سوسنگرد ـ حميديه به اهواز از مهمترين محورهاي تجاوز دشمن بعثي براي تصرف اهواز و سپس اشغال خوزستان بود و به همين دليل، صدام به لشگر ۹ زرهي عراق مأموريت اشغال سوسنگرد و تصرف اهواز را (به همراه لشگر پنج عراق از محور طلائيه ـ پادگان حميد) واگذار كرد.
با نگاهي به هدفگذاري عراق، گويا از مهمترين اهداف عراق در جنگ، اشغال خوزستان و در اشغال خوزستان نيز مهمترين هدف عراق اشغال اهواز بوده است؛ بنابراين، تلاش عراق در جبهه مياني (مناطق بستان و سوسنگرد) مهمترين و اصليترين تلاش است كه در صورت موفقيـت، براي تحقـق همه اهداف خود تا حد بسياري اميـدوار و اگر شكست ميخورد، در تحقق كل هدف ناكام و نااميد ميشد.
بدون ترديد استان خوزستان هدف اصلي و اساسي نيروهاي دشمن در اين تجاوز بود. نيروهاي متجاوز به رغم دارا بودن توان رزمي برتر و تحرك عالي، به دليل همان مقاومت هاي پراكنده ولي شديد نيروهاي ايراني با سرعتي نه چندان زياد خود را تا رودخانه هاي كارون و كرخه رسانيده و توانستند مناطق وسيعي را در غرب و جنوب غرب خوزستان كه به بيش از 13000 كيلومتر مربع بالغ مي شد، اشغال و شهرهاي موسيان، بستان، هويزه و خرمشهر و صدها روستاي بزرگ و كوچك را تصرف نمايد. رسيدن نيروهاي متجاوز به چند كيلومتري دزفول و انديمشك و منطقه دوكوهه كه در واقع گلوگاه حياتي و راهبردي خوزستان به شمار مي آيد و همچنين نزديك شدن دشمن تا پنج كيلومتري اهواز مركز خوزستان، اين استان را در معرض تهديد جدي قرار داد و كشور و نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران را با وضعيت بسيار خطيري مواجه نمود.(بختياري، 1380: 30)
نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي ايران، به رغم وجود آشفتگي هاي فراوان در سازمان رزمي خود و نابساماني هاي بي شماري كه در سامانه فرماندهي و كنترل آن پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي كه ناشي از تجديد سازمان و تطبيق و همسو شدن با شرايط نوين كشور و انقلاب بود، توانستند با مقاومتي دليرانه و با استفاده از نقاط ضعف عملياتي ارتش متجاوز، سرانجام هجوم دشمن را مهار و از پيشروي بيشتر متجاوز به عمق زيادتر، جلوگيري نمايند و ارتش دشمن ناگريز به اتخاذ وضعيت پدافندي و تثبيت در مواضع خود شود. بلافاصله پس از اين مرحله عمليات، نيروهاي خودي درصدد سازماندهي مجدد و رفع نقايص و افزايش سطح آمادگي رزمي برآمدند و با برخورداري از حمايت بي دريغ مردم، كه هم به صورت پشتيباني هاي تداركاتي پشت جبهه و هم حضور عملي و ايثارگرانه در جبهه ها (به صورت رزمندگان داوطلب) بود، بر آن شدند تا كسب آمادگي كامل براي هجوم متقابل به دشمن و آزاد سازي تمام مناطق اشغالي و سركوب قاطعانه متجاوز، حداكثر فرسايش را چه با اجراي آتش بر روي مواضع آن ها و چه به صورت تك هاي محدود و محلي بر متجاوز وارد نموده و ضمن اين كه مانع از آسودگي دشمن در مناطق اشغالي مي شوند، به كسب تجارب عملياتي پرداخته و روحيه آفندي خود را افزايش دهند و هم تلاش نمايند تا مواضع پدافندي خود را توسعه داده و به اين ترتيب مواضع مناسب تري را براي تسهيل عمليات آفندي آتي خود به دست آورند. (بختياري، 1380:31)
پس از متوقف كردن هجوم دشمن كه مي توان گفت در همان يك ماه اول صورت پذيرفت، در طول اولين سال جنگ، نيروهاي ما با اتخاذ مشي كلي پدافندي در مقابل دشمن، به ترميم نقايص و رفع كمبود هاي بوجود آمده در سازمان و تجهيزات خود، در حد مقدورات پرداخته و در سراسر جبهه هاي جنگ هر زمان كه ممكن مي گرديد، تك هاي محدودي را عليه دشمن سازمان داده و به متجاوز هجوم آورده و طعم پيروزي بر دشمن را هر چند كوچك، مي چشيدند. (بختياري، 1380: 32)
با مقاومت هايي كه از طرف دليرمردان ارتش و نيروهاي مردمي در آغاز جنگ در مناطق مرزي صورت گرفت در برخي جبهه ها منجر به كندسازي حركت، در بخش هائي به توقف و در بعضي از مناطق منتهي به تثبيت دشمن گرديد. در محور سوسنگرد مقاومت ها از 31 شهريور 1359 آغاز و با طرح هاي عملياتي و تدابير اتخاذ شده فرماندهان، مراحل تثبيت و بيرون راندن متجاوز اجرا و آزادسازي آن در آذرماه صورت پذيرفت.
با اين تدبير و در اين مدت در جبهه هاي خوزستان، نيروهاي ما در حد نسبتاً خوبي موفق به توسعه مناطق پدافندي خود و به دست آوردن مواضع شده بودند و درست يك سال پس از آغاز تجاوز عراق، نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران متشكل از ارتش و نيروهاي بسيج مردمي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با به دست آوردن آمادگي نسبتاً مطلوبي، عمليات آفندي بزرگ خود را براي بيرون راندن متجاوز از سرزمين هاي اشغالي آغاز كردند كه با اجراي چهار حمله بزرگ يكي پس از ديگري موفق گرديدند در كمتر از 9 ماه تقريباً خطه زرخيز و حياتي خوزستان را از لوث وجود دشمن پاك نموده و ضرباتي سنگين و مهلك بر متجاوز فرود آورند به نحوي كه ناگزير گردد از بيم انهدام بيشتر، ساير مناطق اشغالي در ايران را هم در حد بسيار وسيعي تخليه و به مواضع مطمئن تري در حوالي مرزهاي خود عقب نشيني نموده و آتش بس را درخواست نمايد. (بختياري، 1380: 32)
به طور كلي، براي تشريح عمليات انجام شده در جنوب غربي كشور مي توان صحنه عملياتي خوزستان را از نظر شكل زمين و هدف هاي راهبردي نيرو هاي مسلح ما براي آزاد نمودن مناطق اشغالي به جبهه هاي شمال، مياني و جنوبي تقسيم كرد.
⦁ جبهه شمالي استان خوزستان، مناطق غرب رودخانه كرخه در حد فاصل ارتفاعات ميشداغ در جنوب تا مناطق شمالي محور موسيان، عين خوش و پاي پل را شامل مي شد.
⦁ جبهه مياني حد فاصل دامنه هاي جنوبي ميشداغ تا كرانه هاي جنوبي رودخانه كرخه كور بود كه مناطق شمالي و جنوبي رودخانه كرخه از حميديه تا غرب بستان را در بر مي گرفت.
⦁ جبهه جنوبي شامل مناطق غرب رودخانه كارون در محدوده كرانه جنوبي رودخانه كرخه كور در شمال تا رودخانه اروند در جنوب بود. (بختياري، 1380 : 32)
1-3- موقعيت جبهه مياني از نظر جغرافياي طبيعي
منطقه مياني خوزستان به طور كلي شامل منطقه عمومي دشت آزادگان مي گردد كه از بخشداري حميديه واقع در 25 كيلومتري شمال غربي اهواز شروع و به سمت غرب تا مرداب هورالعظيم و مرز ايران و عراق امتداد مي يابد. منطقه مزبور از شمال به زمين ها و تپه ماهورهاي رملي و ارتفاعات ميشداغ و از جنوب به كرانه هاي جنوبي رودخانه كرخه كور محدود مي شود و حدوداً عرضي برابر 30 كيلومتر و عمقي نزديك 80 كيلومتر را دارا مي باشد.
در اين منطقه، شهرستان سوسنگرد مركز فرمانداري دشت آزادگان و شهرهاي بستان و هويزه و حميديه قرار گرفته اند. منطقه پر آب و حاصل خيز بوده و اشتغال عمده اهالي آن كشاورزي است. مردم آن عرب زبان، مسلمان، ايراني و ايران دوست هستند، اگر چه داراي پاره اي آداب و سنن متداول اعراب مي باشند.
نهرهاي متعددي در اين منطقه جاري است كه از رودخانه اصلي، يعني رودخانه كرخه منشعب گرديده و همگي با يك مسير شرقي- غربي به مرداب هورالعظيم منتهي مي شوند. اين نهرها شامل كرخه كور، مالكيه، عبيد، رميم و آل عباس مي باشند. رودخانه كرخه در بخش شمال خوزستان داراي يك جهت كلي شمال به جنوب مي باشد، ولي پس از رسيدن به حميديه يك تغيير سمت 90 درجه اي داده و در مسير شرقي- غربي، منطقه دشت آزادگان را مي پيمايد و به هورالعظيم مي ريزد. (بختياري، 1380: 34)
زمين منطقه، در امتداد مسير رودخانه كرخه به دو قسمت تقسيم مي شود كه از لحاظ شكل طبيعي كاملاً متفاوت هستند. قسمت جنوبي، دشتي است باز و مسطح و بدون هرگونه برجستگي كه عوارض طبيعي آن نهرهاي سابله، مالكيه، نيسان و كرخه كور هستند. در صورتي كه زمين واقع در شمال رودخانه كرخه، تپه ماهوري است و دو رشته تپه تقريباً موازي از شمال بستان تا حميديه وجود دارند كه بين آنها دشت كم عرضي قرار گرفته است. اين دشت و تپه هاي شمالي آن و ادامه آن به سمت غرب تا مرز، يك زمين پوشيده از ماسه رملي بوده كه حركات خودروئي و پياده نظام را بسيار مشكل و در مواردي غير ممكن مي سازد. رشته تپه هاي جنوبي كه بلندترين و مهمترين آن تپه هاي الله اكبر هستند ( به ارتفاع 200 متر) سخت و محكم مي باشند. (بختياري، 1380: 36)
مشخص ترين و عمده ترين ارتفاعات در شمال كرخه، بلندي هاي ميشداغ هستند كه از مناطق شمال غربي سوسنگرد شروع و با عبور از شمال بستان، تقريباً موازي با مرز ايران و عراق و با فاصله اي در حدود 15 كيلومتر از آن تا تپه هاي رقابيه در جنوب شرقي فكه امتداد مي يابد. بلندي ميشداغ اگر چه از 246 متر تجاوز نمي كند ولي با اين حال بلندترين ارتفاع منطقه است كه به صورت يك مانع طبيعي مي تواند بنحو مؤثر در پدافند مورد استفاده قرار گيرد. دامنه هاي مناطق شمال بستان از تپه ماهورهاي رملي پوشيده شده و دو معبر (تنگه) در اين ارتفاعات وجود دارند كه يكي از آن ها به نام تنگه ميشداغ (صعده) در شمال غربي بستان بوده و دشت رقابيه (چهيلا) را در دامنه شمالي ميشداغ به تپه ماهورهاي رملي دامنه جنوبي متصل مي كند و ديگري تنگه زليجان كه ده ها كليومتر بالاتر از اين تنگه قرار داشته و دشت چهيلا را با دشت هاي شرقي فكه مرتبط مي سازد. (رزاق زاده، 1391: 32)
2-3- بررسي منطقه جبهه مياني از جنبه هاي نظامي
بارز ترين ارزش نظامي جبهه مياني در اين منطقه، وجود محور حلفائيه، چزّابه، سوسنگرد، حميديه و اهواز مي باشد در يك سر اين معبر، اهواز (مركز خوزستان) به فاصله 90 كيلومتر از مرز قرار دارد و با استفاده از اين محور عراق مي تواند اين شهر را از سمت غرب مورد تهديد قرار دهد، متقابلاً حلفائيه مركز استان عماره عراق در آن سمت اين معبر و در فاصله 40 كيلومتري از مرز ايران قرار دارد و دستيابي ايران به حلفائيه موجب قطع محور بغداد، عماره، بصره مي شود كه از ديدگاه هاي تاكتيكي و راهبردي عراق را دچار مشكلات شديد و خطرناكي مي نمايد.
اگر مبداء محور ياد شده حلفائيه گرفته شود، پس از 40 كيلومتر به پاسگاه مرزي شيب عراق رسيده كه در مقابل آن پاسگاه مرزي ايران به نام سوبله قرار دارد و پس از طي 15 كيلومتر از اين پاسگاه، محور مزبور به شمال بستان مي رسد. در فاصله ميان بين سوبله تا شهر بستان به علت وجود تپه ماهورهاي رملي در شمال و سواحل مردابي هورالعظيم در جنوب، عرض معبر تنگ شده كه اين نقطه به نام تنگه چزّابه معروف است. عرض تنگه چزّابه در فصول مختلف به سبب پر آبي يا كم آبي هورالعظيم بين دو كيلومتر تا كمتر از يك كيلومتر متغير مي باشد. محور ياد شده پس از رسيدن به شمال بستان به دو شاخه تقسيم مي شود كه يك شاخه در امتداد كرانه شمالي كرخه و ديگري (از طريق پل بستان روي كرخه) در كناره جنوبي رودخانه امتداد مي يابد. هر دو محور شمالي و جنوبي در حميديه به هم متصل شده و به صورت يك محور واحد تا اهواز ادامه دارد.
در امتداد محور شمالي هيچ شهر بزرگ يا كوچكي وجود ندارد، ولي دهكده هاي متعددي در كنار رودخانه قرار گرفته اند. در اين معبر و به فاصله حدود 20 كيلومتري شرق بستان، تپه هاي الله اكبر (با ارتفاعي نزديك 200 متر) كه داراي ديد و تير عالي روي محور شمالي و حتي قسمتي از محور جنوبي هستند و قابليت هاي لازم براي يك موضع پدافندي عالي را دارا مي باشند، قرار دارند. پس از تپه هاي الله اكبر تا پادگان دشت آزادگان چندين تپه ديگر با ارتفاع نزديك به 70 متر وجود دارند كه مي توانند به عنوان مواضع تأخيري مورد استفاده قرار گيرند. (بختياري، 1380: 38-37)
محور شمال كرخه، در انتهاي مسير خود با استفاده از يك پل فلزي كه روي رودخانه كرخه در مقابل پادگان دشت آزادگان قرار گرفته است، با حميديه ارتباط پيدا مي كند. در محور جنوبي شهرهاي بستان، سوسنگرد و حميديه قرار گرفته اند. در ادبيات نظامي در مباحث تاكتيكي، شهرها براي حركت نيروها (حداقل تا رده لشگر) مانع محسوب مي شوند، زيرا باعث كندي حركت و تجزيه نيروهاي مانوري مي گردند، اما از ديدگاه عملياتي و راهبردي، تصرف شهرها مي تواند امتيازات سياسي، نظامي، اقتصادي و تبليغاتي زيادي را براي نيروهاي فاتح به وجود آورد، به خصوص اگر شهر داراي ويژگي هايي خاص هم باشد. مثلاً مراكز صنعتي يا بندري يا مراكز استان ها و غيره ارزش به دست آمده را بالا مي برند. خلاصه آن كه اگر چه شهرها در مانور تاكتيكي نيروهاي تك كننده يك مانع محسوب مي شوند، اما در طرح كلي يك عمليات ممكن است يك عارضه حساس باشند.
مثلاً در منطقه دشت آزادگان، شهر بستان و به خصوص شهر سوسنگرد كه مركز فرمانداري دشت آزادگان محسوب مي گردد، با آن ادعاي وحدت قوميت عرب كه صدام حسين به راه انداخته بود و با توجه به عرب زبان بودن مردم اين منطقه و پاره اي آداب و سنن عربي كه دارند، تصرف اين شهرها مي توانست از سوي رژيم بغداد به عنوان آزادسازي يك منطقه عربي و باز گرداندن آن به دامن مادر عرب تبليغ گردد. از آن گذشته، افكار عمومي مردم كشورهاي درگير در جنگ، چندان آشنايي به عوارض حساس و كليدي زمين در مناطق عملياتي مانند ارتفاعات يا تنگه ها و غيره نداشته و نه ارزش آن ها را در درگيري هاي عملياتي مي دانند و نه غالباً نامي از آن ها به گوششان خورده است ولي در عوض با نام شهرها آشنايي دارند و فتح يك شهر يا از دست دادن آن در نظر آنان حكم پيروزي يا شكست نيروهاي نظامي را داشته و آن را عامل تعيين كننده سرنوشت جنگ مي دانند.
لذا حكومت ها و گردانندگان جنگ به اين مسئله توجه خاصي دارند. علاوه بر آن، ممكن است شهري از نظر ويژگي هاي خاص خود و امتيازات نظامي، سياسي، اقتصادي و تبليغاتي كه براي نيروهاي فاتح به وجود مي آورد، واقعاً يك برگ برنده در دست ديپلمات ها در ميز مذاكرات و چانه زني هاي سياسي براي كسب امتيازات به حساب آيد، لذا يك عارضه حساس، به زبان نظامي تعريف شود.با توجه به آنچه گذشت شهرهاي بستان، سوسنگرد، حميديه، به ويژه شهر مهم سوسنگرد عوارض حساس محور جنوبي و تپه هاي الله اكبر عارضه حساس محور شمالي محسوب مي شوند، تنگ چزّابه و پل هاي روي رودخانه كرخه در بستان، سوسنگرد، حميديه نيز عارضه حساس محسوب مي شوند. موانع منطقه، شامل رودخانه كرخه و انشعابات آن، مرداب هورالعظيم و مناطق رملي شمال كرخه و دامنه ميشداغ هستند. (رزاق زاده، 1391:115)
3-3- چگونگي تجاوز نيروهاي عراقي به دشت آزادگان
در اوايل دهه1340، در بررسي مسائل نظامي و تهديدات احتمالي عراق در منطقه خوزستان، امكان تهديد اهواز از غرب يعني از طريق معبر حلفائيه، سوبله، حميديه، اهواز مورد توجه قرار گرفت، لذا براي مقابله اوليه با تهديدات احتمالي دشمن در معابر دشت آزادگان، در برآوردها، پيش بيني ها و طرح هاي عملياتي تيپ 3 لشگر 92 زرهي خوزستان در نظر گرفته شد و به همين منظور نيز پادگان اين تيپ در 10 كيلومتري شمال حميديه احداث گرديد تا در صورت هرگونه تجاوز ناگهاني دشمن به اين منطقه، بتوان پيشروي دشمن را روي معابر منطقه با اتّكا به نقاط حساسي مانند تنگه چزّابه و ارتفاعات الله اكبر سد نموده و همچنين با پدافند در كرانه شمالي كرخه كور مانع از پيشروي جنوبي- شمالي دشمن از محور كوشك، طلائيه، جفير و كرخه كور، به سمت سوسنگرد و حميديه گردد.
پس از شدت گرفتن اختلافات ايران و عراق و به ويژه درگيري هاي مرزي در سال هاي 1358 و 1359 و افزايش احتمال آفند عراق به ايران، در 15 شهريور 1359، نيروي زميني يك طرح عملياتي پدافندي به نام طرح ابوذر تهيه نمود.
برابر اين طرح (كه ريشه در طرح هاي پدافندي و عملياتي قبلي نيروي زميني داشت)، لشگر 92 زرهي خوزستان مي بايستي در منطقه مسئوليت خود از حوالي دهلران در شمال، تا دهانه فاو در جنوب خوزستان اقدام به پدافند در مقابل حمله دشمن كرده و هجوم متجاوز را سد نمايد.
تا لشگرهاي 16 زرهي و 21 پياده به خوزستان وارد و آنگاه آفند متقابل به متجاوز آغاز شود. به هر حال لشگر 92 زرهي بر مبناي طرح ابوذر، يك طرح پدافندي به نام حرّ تهيه كرد كه بر اساس آن تيپ 2 زرهي دزفول در منطقه شمالي، تيپ 3 در منطقه مياني و تيپ 1 در منطقه جنوبي استان خوزستان در مقابل حمله احتمالي عراق پدافند مي نمودند و همان طور كه در بالا اشاره شد، اين تقريباً تكرار همان طرح هاي تهيه شده قديمي بود، البته در شرايطي كه كاملاً تغيير كرده بودند.
بر اساس اين طرح، تيپ 3 زرهي بايستي با استفاده از ارتفاعات الله اكبر در خطرناك ترين معبر منطقه و همچنين در كرانه شمالي كرخه كور پدافند نمايد. در اين زمان تيپ 3 لشگر 92 زرهي، مانند ساير يگان هاي ارتش، به علت شرايط خاص زماني و اوضاع و احوال حاكم بر ارتش داراي مشكلات بسياري بود و كارايي رزمي آن به دلايل تقليل مدت خدمت وظيفه و رهايي و نقل و انتقالات نادرست كاركنان (كه موجب عدم كفايت آموزشي و آمادگي وسايل و تجهيزات گرديده بود)، تنزّل يافته و به ويژه به علت انتصابات نامناسب و دخالت هاي غير مسئولانه پاره اي از افراد ناآگاه به مسائل نظامي و فرماندهي، از فرماندهي و كنترل ضعيفي برخوردار بود.
در چنين وضعيتي، به هر حال عناصر تيپ3 زرهي در 21 شهريور1359، از پادگان حركت و فرداي آن روز استقرار خود را در مواضع پدافندي تپه هاي الله اكبر پايان داده و يك گروهان تقويت شده را نيز با مأموريت نيروي پوششي و مراقبتي در كناره شمالي كرخه كور گسترش داد. (بختياري، 1380 : 41-40)
شايان ذكر است با توجه به استعداد موجود، تيپ 3 زرهي حداكثر توان خود را در خطرناك ترين معبر به كار گرفته بود كه از نظر پدافندي امري منطقي و به جا بود، اما با شدت يافتن درگيري در پاسگاه هاي مرزي سوبله و صفريه، يگانهاي تيپ 3 زرهي بنا به تقاضاي ژاندارمري و دستورات ابلاغي، به ناچار مناطق مناسب پدافندي تنگه چزّابه و ارتفاعات الله اكبر را رها كرده و به صورت تجزيه شده و گروهاني در تقويت پاسگاه هاي مرزي سوبله و صفريه وارد عمل شد و بين دو پاسگاه ياد شده يعني در عرض تقريباً 11 كيلومتر گسترش يافتند.
معني نظامي اين اقدام، اين بود كه يگان هاي تيپ 3 زرهي به صورت يك نيروي تأميني و پوششي در خط مرز درآمدند. در حالي كه در پشت و عقب آن ها هيچ نيرويي در مواضع اصلي پدافندي يعني ارتفاعات الله اكبر و تنگه چزّابه وجود نداشت. گزارش هاي موجود حاكي است كه از روز 26 شهريور 1359 كه عناصر تيپ 3 زرهي در خط مرز و بين پاسگاه هاي سوبله و صفريه گسترش يافته بودند، با دشمن درگير شدند.(رزاق زاده، 1391: -41و 42)
عصر روز 31 شهريور، فشار دشمن شديدتر شد و عناصر تيپ 3 زرهي در پاسگاه هاي صفريه و سوبله كه يك منطقه كاملاً مسطح و باز است به رغم تلاش، فداكاري و پايداري سرسختانه نتوانستند حملات دشمن را دفع نمايند و بر اثر فشار لشگر 9 مكانيزه دشمن به عقب رانده شدند. متجاوز، پس از به تصرف درآوردن مناطق پاسگاه هاي مرزي، به سوي تنگه چزّابه و ارتفاعات الله اكبر پيشروي نمود.
تيپ 3 زرهي بر اثر فشار دشمن به رغم ابراز رشادت، به علت دارا نبودن نيروي لازم و گسترش اوليه در زمين نامناسب پدافندي، نتوانست از تنگه چزّابه براي متوقف كردن دشمن به نحو مؤثري استفاده نمايد و با تحمل تلفات تا ارتفاعات الله اكبر عقب زده شد. دشمن پس از عبور از تنگه چزّابه و پيشروي در محور شمالي كرخه، بر فشار خود براي دستيابي به ارتفاعات الله اكبر افزود. فعاليت چشمگير و مؤثر يگان هاي توپخانه و هوانيروز و نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در پشتيباني از عناصر تيپ 3 زرهي، مانع از دستيابي سريع و راحت دشمن به ارتفاعات الله اكبر شده و تلاش هاي او را خنثي مي نمود.
روشن بود كه تيپ 3 زرهي با توان رزمي موجود خود قادر به نگهداري قطعي اين ارتفاعات نيست ولي به هر حال آنچه در توان داشت مقاومت مي نمود. تلاش و فعاليت دشمن در محور شمالي كرخه براي تصرف ارتفاعات الله اكبر، روزها و بدون نتيجه به درازا كشيد و رزمندگان ميهن اسلامي با پشتيباني شديد آتش توپخانه و هوانيروز و نيروي هوايي در مقابل دشمن مقاومت كردند. در روز 18 مهر، دشمن تلاش نمود وارد بستان شود و در واقع از محور جنوب كرخه هم استفاده نمايد. عناصر ژاندارمري و تعدادي از نيروهاي مردمي مستقر در بستان كه براي جلوگيري از ورود دشمن به شهر در همان روزهاي اوليه حمله عراق اقدام به تخريب پل بستان روي كرخه نموده بودند، بر مقاومت خود و جلوگيري از سقوط شهر افزودند، ولي متجاوز با نصب پل هاي شناور روي رودخانه هاي كرخه و رميم از شمال و غرب وارد شهر گرديد و روز 19مهر، بستان به طور كامل سقوط كرد و به اشغال دشمن در آمد. با پيشروي متجاوز در محور بستان- سوسنگرد، اين شهر از غرب مورد تهديد قرار گرفت.
از سويي نيروهاي ديگري از دشمن كه از محورهاي كوشك- طلائيه وارد ايران شده بودند و رو به جفير و اهواز به سمت شمال پيشروي مي نمودند، به رودخانه كرخه كور رسيدند و با عبور از آن، به قصد تصرف حميديه و سوسنگرد در دو سمت، يكي به سمت حميديه و ديگري به سمت سوسنگرد پيشروي نمودند كه روز هشتم مهر، به حاشيه جنوبي شهرهاي حميديه و سوسنگرد رسيدند و ضمن قطع جاده حميديه- سوسنگرد حتي عناصري از نيروهاي دشمن وارد اين شهر شدند. ولي نيروهاي مردمي و نيروهاي نامنظم شهيد دكتر چمران و عناصر ژاندرمري با رشادت غيرقابل تصوري با سلاح هاي سبك به دشمن حمله ور شده و ضمن وارد آوردن تلفات و خساراتي به دشمن، عناصر متجاوز را چند كيلومتري ناگزير به عقب نشيني كردند.
با ورود نيروهاي تازه نفس و تقويت لشگر 9 زرهي عراق، فشار دشمن براي تصرف ارتفاعات الله اكبر افزوده شد و بالاخره روز 27 مهر، دشمن ارتفاعات الله اكبر و شحيطيه را به طوركامل تصرف نموده و عناصر تيپ 3 لشگر 92 زرهي تا هشت الي9 كيلومتري شرق الله اكبر عقب رانده شدند و پادگان دشت آزادگان در خطر سقوط قرار گرفت، ولي تيپ 3 زرهي به رغم استعداد رزمي قليل و فرسودگي بيش از حد، با عناصر باقي مانده و پشتيباني شديد توپخانه، هوانيروز و نيروي هوايي، توانست پيشروي دشمن را در اين قسمت از دشت آزادگان سد و مانع از سقوط پادگان و دستيابي دشمن به حميديه گردد و متجاوز هم ديگر نتوانست بيش از اين پيشروي نمايد. (بختياري، 1380: 44-43)
در جنوب كرخه، نيرو هاي دشمن (متشكل از يك لشگر زرهي با سه تيپ، يك گردان نيروهاي مخصوص، يك گردان پياده، دو گردان كماندو، يك گردان شناسايي و 900 نفر از افراد جيش الشعبي) تلاش مجددي را براي تصرف سوسنگرد آغاز كردند و موفق شدند در تاريخ 24 آبان 1359 سوسنگرد را از چهار سمت به طور كامل محاصره نمايند، بدين نحو كه نيرويي از دشمن، از تپه هاي الله اكبر به روستاي سبحاني وارد شده و از شمال، سوسنگرد را تهديد نمود. ستون ديگري كه از بستان تا دهلاويه پيشروي كرده بود، خود را به غرب اين شهر نزديك كرد. نيرويي از متجاوز كه از سمت كرخه كور رو به شمال حركت كرده بود، به حاشيه جنوبي شهر رسيد و بالاخره ستون ديگري هم از همين سمت كرخه كور به روستاي ابوحميظه در شرق سوسنگرد رسيد و ضمن تكميل محاصره شهر از سمت شرق، جاده حميديه- سوسنگرد را هم قطع كرد.(معين وزيري، 1384: 67)
4-3- عمليات غرور آفرين آزادسازي سوسنگرد
اين گونه سخن بگوئيم كه انهدام نيروي خودي يعني پيروزي قطعي دشمن، اما حفظ تماميت نيرو در مقابل هجوم دشمن، به منزله پيروزي دشمن نيست. يكي از افتخارات مارشال رومل در جنگ جهاني دوم در نبردالعلمين كه سبب اشتهار وي نيز گرديد، هدايت يك حركات به عقب زيركانه در مقابل هجوم مونتگمري و حفظ تماميت نيروهايش در آن شرايط دشوار بوده است.(جمالي و رستمي، 1381: 124) حضرت اميرالمومنين علي (ع) در نهج البلاغه فرموده است :«گريزي كه در پي آن بازگشت و شكستي كه بعد از آن هجوم و تك به دشمن است، بر شما ناگوار نباشد.» (ص947- نامه16)
تيپ 3 لشگر92 زرهي، در دهه اول آبان 1359، موفق شد با تعمير تعدادي از وسايل و تجهيزات باقيمانده خود در پادگان دشت آزادگان و سازماندهي مجدد نيروها، جاني تازه بگيرد و براي اجراي مأموريت هاي محوله اعتماد به نفس پيدا كند. تيپ 2 لشگر92 زرهي، گروه رزمي 37 زرهي شيراز و گردان 283 سوارزرهي در 17 آبان1359، از منطقه دزفول به منطقه اهواز تغيير مكان داده و در اختيار لشگر 92 زرهي قرار گرفتند. سپاه 3 عراق در تاريخ 17 آبان 1359، به لشگر 9زرهي تقويت شده دستور داد با زير امر گرفتن تيپ 12 لشگر 3 زرهي، در ساعت 0040 روز 23 آبان، تك كند و سوسنگرد را تصرف و تأمين نمايد. تك نيروهاي عراقي به منطقه سوسنگرد از ساعت 0430 روز 23 آبان با پشتيباني همه جانبه يگان هاي توپخانه و بالگرد از چهار محور زير آغاز گرديد:
الف - محور بستان – سوسنگرد
ب- الله اكبر به طرف شمال شرقي سوسنگرد
پ - محورجنوب شرقي هويزه – ابوحميظه و شرق سوسنگرد
ت – محور سعدون حمودي – كوت سيدنعيم
نيروهاي عراقي، موفق شدند در روز 23 آبان، در غرب سوسنگرد تا دهلاويه و در شرق آن، تا ابوحميظه پيشروي كنند و در شمال كرخه نيز به نزديك اين شهر برسند وحتي در روزهاي 24و25 آبان، عناصري از يگان هاي دشمن موفق شدند از سمت جنوب وارد شهر گرديده و يكي دوخيابان را اشغال نمايند، اما مدافعين قليل شهر كه بيشتر از نيروهاي ژاندارمري سوسنگرد بودند، به سختي پايداري نموده و مانع از سقوط كامل شهر شدند و به رغم بحراني بودن اوضاع، توانستند ضمن وارد آوردن تلفات به دشمن، 13 نفر از آنان را به اسارت خود درآورند.(معين وزيري، 1384: 41)
در چنين وضعيتي، قرارگاه نيروي زميني در جنوب، طرح عملياتي خيلي سريعي را تهيه كرد كه بر مبناي آن تيپ 2 لشگر 92 زرهي خوزستان به فرماندهي سرهنگ امرالله شهبازي، نيروي هاي جنگ هاي نامنظم دكتر چمران به فرماندهي شهيد نامبرده و گروه رزمي 148 پياده از لشگر 77 خراسان كه با مأموريت عزيمت به منطقه عملياتي آبادان در اين موقع در ايستگاه راه آهن اهواز از قطار پياده شده بود، به منظور الحاق با مدافعين شهر و برقراري ارتباط زميني حميديه- سوسنگرد اقدام به تك عليه دشمن نمايند.
بالاخره در ساعت 0600روز 26 آبان، آفند متقابل رزمندگان ايراني براي درهم شكستن محاصره سوسنگرد آغاز گرديد. گروه دكتر چمران در پيشاپيش يگان ها، تحت حمايت تانك هاي تيپ 2 لشگر 92 زرهي و هوانيروز در امتداد محور ابوحميظه – سوسنگرد عمل مي كردند. تيپ3 لشگر 92 در شمال كرخه به سمت آبادي سبحاني حركت كرد. گروه رزمي 148 پياده، مأموريت تأمين جناح جنوبي تيپ را بر عهده داشت. پس از دو روز مقاومت سرانجام در نتيجة حملات رزمندگان اسلام ابتدا محاصرة جنوب و شرق شهر شكسته شد و سپس رزمندگان وارد شهر شدند و اشغالگران را تا پشت ديوارهاي غربي شهر بيرون رانده و آن ها را تعقيب نموده و حدود ساعت 1100 اولين دسته از تانك هاي عراقي به سمت جنوب گريختند و در محور سبحانيه نيز رزمندگان توانستند دشمن را به عقب برانند.(رزاق زاده، 1391 :194)
حدود ساعت00 12مقاومت نيروهاي دشمن در هم شكسته شد و حلقه محاصره سوسنگرد از سمت شرق باز گرديد، عناصر متجاوز از داخل شهر بيرون رانده شدند و دشمن تا رود كرخه كور عقب نشست. تك 23 آبان 1359، آخرين تك گسترده متجاوز در صحنه عمليات خوزستان بود و بعد از اين شكست، نيروهاي عراقي در اين قسمت از جبهه نيز در لاك دفاعي فرو رفتند. (جعفري، 1388: 30)
5-3- برآورد اهداف تاكتيكي و راهبردي عراق از تجاوز به منطقه دشت آزادگان
متجاوز در پي اهداف تاكتيكي و راهبردي خود، تمام مناطق غربي خوزستان را از شمال تا جنوب و در عمق زياد مورد هجوم قرار داد. برآورد مي شود به احتمال قوي، عراق در تجاوز به منطقه دشت آزادگان، تمامي يا تعدادي از اهداف زيرين را دنبال مي نموده است:
⦁ پيوستگي جبهه شمالي و جنوبي خود در خوزستان از نقطه نظرهاي تأميني، همچنين ربط اين دو جبهه از نظر تسهيل و تسريع جابجايي يگان هاي نظامي شمالي به جنوبي و بالعكس و كوتاه نمودن مسيرهاي تداركاتي و آمادي بدون دور زدن مرداب هورالعظيم در داخل عراق.
⦁ تهديد اهواز (مركز خوزستان) از سمت غرب و از محور بستان، سوسنگرد، حميديه، اهواز و محور كرخه كور- حميديه، اهواز.
⦁ تصرف شهرهاي عرب زبان بستان، سوسنگرد و حميديه با تصور استقبال مردم اين منطقه از انضمام به عراق.
⦁ دور نگهداشتن شهر حلفائيه و استان عماره عراق از دسترس نيروهاي مسلح ايران در يك حمله متقابل (اين منظور با تصرف زمين ها و مناطق مناسب پدافندي در داخل خاك ايران مانند تنگ چزّابه و ارتفاعات الله اكبر امكان پذير مي گرديد). (بختياري، 1380 : 46)
6-3- نقش محوري حضرت آيت الله خامنه اي در عمليات آزاد سازي سوسنگرد
عمليات آزادسازي سوسنگرد، نقطه شكوهمند و غرورآفرين و در عين حال مظلومانه دفاع مقدس و مقاومت مردمي است. 26 آبان، سالروز حماسه آزادسازي سوسنگرد در سال 13۵۹ است كه حضرت آيتالله خامنهاي، نماينده وقت امام خميني در شوراي عالي دفاع نقش برجستهاي در اين زمينه داشتند و در شرايطي كه بنيصدر با كارشكنيها و خيانتهايش ساز مخالف ميزد، حضرت آيتالله خامنهاي با همراهي جمعي از فرماندهان ارتش و شهيد چمران، اين حماسه بزرگ را هدايت كردند. اين در حالي بود كه اگر سوسنگرد آزاد نميشد، شرايط جنگ قطعاً به مراتب سختتر ميشد. (رزاق زاده، 1391: 190)
سرلشگر فيروزآبادي رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح در خصوص نقش آيت الله خامنهاي به عنوان نماينده حضرت امام خميني(ره) در شوراي عالي دفاع مي گويد: «همت مضاعف آيت الله خامنهاي به عنوان نماينده حضرت امام در شوراي عالي دفاع، در انجام عمليات آزادسازي سوسنگرد و خنثي كردن نقش كارشكنانه بني صدر (رئيس جمهور وقت) و حاكم كردن فرمان امام خميني(ره) كه به حفظ اهواز و جلوگيري از سقوط حتمي آن انجاميد، راه را براي طراحي و اجراي عمليات هاي پيروزمندانه فتح المبين، طريق القدس و آزادي سرزمينهاي اشغال شده و بيتالمقدس هموار ساخت. (خبرگزاري فارس، 1391).
حماسههاي دشت آزادگان و به ويژه حماسه سوسنگرد پيامها، درسها و عبرتهاي بزرگي دارد. اين حماسهها در ۴۵ روز آغاز دفاع مقدس اتفاق افتاد. با رسيدن خبر تهاجم دشمن به جبههها، حضرت آيت الله خامنه اي به جبههها شتافتند و ضمن بررسي اوضاع، با عشق و شوق به جهاد، با لباس رزم و سلاح در دست به همراه رزمندگان، در رزم و شناسايي شبانه از روز سوم و چهارم جنگ شركت كردند.
ساماندهي ستاد جنگهاي نامنظم در همين روزها اتفاق افتاد. حضرت آيت الله خامنه اي در نماز جمعه تهران در آن زمان، فراخوان عمومي دادند و عاشقان اسلام، قرآن و امام و ميهن را از سراسر كشور به حضور در جبههها و دفاع در برابر دشمناني كه در پي ريشهكن كردن انقلاب نوپاي ملت ايران بودند، دعوت كردند و خود دوباره به جبهه و ميان رزمندگان و خطوط مقاومت شتافته و داوطلبان عاشق را سازماندهي كردند. آن روزها در منطقه جنوب و اهواز وضعيت مناسبي وجود نداشت.
حضور حضرت آيت الله خامنه اي در آن منطقه، همه را دور ايشان جمع كرد و با نظارت و هدايت ميداني، هستههاي اوليه مقاومت را در جبههها تشكيل و رزمندگان و نيز داوطلبان ارتشي را با تعيين فرمانده انسجام بخشيدند. مثلاً براي رزمندگاني كه در شهر سوسنگرد در برابر دشمن مقاومت ميكردند، حضرت آيت الله خامنه اي يك افسر ارتشي را فرمانده آنها قرار دادند، شوراي عالي دفاع را در متن مسائل جنگ قرار دادند، اين عضو شوراي عالي دفاع كه در متن جبههها و در بين رزمندگان حضور فعال داشت، بهترين تصوير را از جنگ براي شوراي عالي دفاع ميآوردند و چشم و دست امام در جهاد مقدس ملت قهرمان شدند و با رساندن اطلاعات به امام خميني(ره) به عنوان فرمانده كل نيروهاي مسلح، زمينه اجراي فرامين و تدابيرايشان در جبههها را فراهم كردند. مطالعه و بررسي روند عمليات آزادسازي سوسنگرد در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ بيانگر نقش مهم و محوري رهبر معظم انقلاب بود.
به گونهاي كه حضور معظم له در آن ايام در منطقه، از الطاف خاصه الهي به ملت ايران محسوب ميشود. در ۲۳ آبان، حضرت آيت الله خامنه اي در تهران در شوراي عالي دفاع كه بني صدر رئيس آن بود، نگراني خود را از جان حدود ۵۰۰ جوان كه در سوسنگرد در برابر عراق دفاع ميكردند، ابراز فرمودند و اين جلسه را وادار به تصويب مصوب ه اي كردند كه بنيصدر را موظف مي ساخت براي آزادسازي سوسنگرد اقدام كند.
اولين خيانت بني صدر در همين جلسه ظاهر شد، او با زرنگي و ترفند، فرافكني كرد و گفت: من دارم مسئله سوسنگرد را حل ميكنم. جلسه شوراي عالي دفاع تعطيل شد، حضرت آيت الله خامنه اي از جلسه بيرون آمدند و راهي جبهه شدند. روز يكشنبه به جبهه رسيدند و با استاندار، فرماندهان ارتش و سپاه و شهيد چمران، جلسه تشكيل دادند و طرح عملياتي آزادسازي سوسنگرد را تهيه كردند. عراق به تجاوز خود ادامه مي داد و خود را به سوسنگرد نزديك ميكرد و حلقه محاصره اين شهر را تنگ ميكرد. رزمندگان هم مردانه مقاومت ميكردند طوري كه روحيه اين همه تيپ و لشكر زرهي و مكانيزه عراق را تضعيف و حركت آنها را كند كرده بودند.(سند1709، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، استانداري خوزستان)
عمليات آزادسازي سوسنگرد به نقل از مقام معظم رهبري(مدظله):
«شب عمليات جزو شبهاي خاطرهانگيز من است. شب عجيبي بود. من بودم با چمران و سرهنگ سليمي و جوان ديگري به نام اكبر كه از محافظان شهيد چمران بود. يك پسر شجاع، خوش روحيه، متدين و جوان برازندهاي كه فرداي همان روز كنار چمران شهيد شد. تا ساعت ۱۲ ـ ۱۱ صحبتها را كرديم و بعد رفتيم بخوابيم و آماده شويم براي حركت. تازه خوابم برده بود كه چمران آمد پشت در اتاق و محكم در ميزد كه فلاني بلند شو! گفتم: چه شده؟گفت: طرح به هم خورد. از دزفول خبر دادند كه تيپ ۲ لشگر ۹۲ را نياز داريم و نميتوانيم بدهيم.
يعني نيروي حملهور اصلي! من خيلي برآشفته شدم كه چرا اين كار را ميكنند. اين به جز اذيتكردن و ضربهزدن كار ديگري نيست. تلفن كردم به فرمانده نيروهاي دزفول. تيمسار ظهيرنژاد آنجا بود.گفتم: چرا اين دستور را داديد؟ گفت: دستور آقاي بنيصدر است و علت هم اين است كه اين تيپ را براي كار ديگري به اهواز آورديم و اگر بيايد آنجا منهدم ميشود. اين تيپ خوبي است و ما از ترس انهدام آن نميخواهيم آن را وارد عمليات كنيم.
مگر به امر. مگر به امر يعني اين كه دستور ويژهاي از طرف فرماندهي بيايد كه برو. من گفتم اين نميشود. اول اين كه چرا منهدم شود، كما اين كه فردا لشگر آمد و منهدم نشد. بعد هم اين كه چه كاري مهمتر از سوسنگرد؟ و اگر اين تيپ نيايد يعني تعطيل شدن اين عمليات و بايد بيايد. قرص و محكم گفتم: شما به آقاي بنيصدر هم بگوييد كه بايد بيايد و دستور را لغو كنيد. مرحوم چمران اصرار داشت با خود بنيصدر صحبت شود. راستش من اِبا داشتم از اين كه با بنيصدر به مناقشه لفظي بيفتم.
چون سرش نميشد و بيخودي پشت سر هم چيزي ميگفت. گفتم شما خودت صحبت كن! چمران تماس گرفت و عين همين صحبتها كه بايد تيپ ۲ لشكر ۹۲ بيايد را به بني صدر گفت. بنيصدر هم قولكي داد، قول داد كه دستور دهد تيپ بيايد.».«چيزي كه خيلي به كمك ما آمد، پيغام مرحوم اشراقي بود. سر شب مرحوم اشراقي داماد امام، از تهران با من تماس گرفت و خبرها را پرسيد. من گفتم قرار بر اين است كه عمليات انجام شود و ظاهراً من اظهار ترديد كرده بودم كه دغدغه دارم و ممكن است عمليات انجام نشود، مگر اين كه امام دستور دهد.
ايشان رفت با امام تماس گرفت، پيغام داد امام دستور دادند تا فردا سوسنگرد بايد آزاد شود و تيمسار فلاحي هم بايد مباشر عمليات باشد. من اين را نگفته بودم چون دير وقت بود. شايد هم فكر ميكردم كه صبح بگويم. وقتي كه اين مسئله پيش آمد گفتم حالا وقتش است كه اين پيغام را بدهم. نشستم دو نامه نوشتم. يكي ساعت يك و نيم بعد از نصف شب و يكي ساعت ۲.». اولي خطاب به آقاي سرهنگ قاسمي فرماندة كشگر 92 بود. در آن نامه نوشته بودم: داماد حضرت امام از قول ايشان پيغام داده اند كه فردا بايد حصر سوسنگرد شكسته شود.
اگر تيپ 2 نباشد اين كار عملي نخواهد شد و من اين را به تيمسار ظهيرنژاد گفته ام. ايشان هم قول داده اند با بني صدر صحبت كنند و تيپ را در اختيار ما بگذارند. به هر حال لازم است شما آماده باشيد كه تيپ را به كار بگيريد و مبادا بر اساس پيامي كه اول شب از دزفول به شما رسيده است تيپ را از دور خارج كنيد.( ستوده، 1373: 198-199)
ماجراي نامه رهبر معظم انقلاب به فرماندهان ارتش
«ساعت يك و نيم به سرهنگ قاسمي ، فرمانده لشكر ۹۲ نوشتم كه داماد حضرت امام، از قول امام، پيغام دادند كه فردا بايد حصر سوسنگرد شكسته شود و اگر تيپ 2 نباشد اين كار انجام نميشود. به تيمسار ظهيرنژاد گفتم و ايشان هم قول داده كه با بني صدر صحبت كند، تيپ بيايد و شما هم آماده باشيد كه تيپ را به كار بگيريد. مبادا به خاطر پيغامي كه سر شب آمده، تيپ را از دور خارج كنيد. نامه را دادم به دست يكي از برادرها و گفتم اين نامه را ميبري و اگر سرهنگ قاسمي خواب هم بود از خواب بيدارش ميكني و نامه را به دستش ميدهي. يك نامه هم ساعت ۲ براي سرتيپ فلاحي با همين مضمون نوشتم، با اين اضافه كه امام گفتند سرتيپ فلاحي هم بايد در جريان عمليات باشند و نظارت كنند.
اين ماجرا را هم نوشتم كه ميخواستند تيپ را از ما بگيرند و گفتيم كه بايد تيپ باشد و شما مسئول هستيد كه اين را بگيريد و كار كنيد. هر دو نامه را به شهيد چمران دادم و گفتم شما هم بنويس كه نظر هردويمان باشد. شهيد چمران نيز در زير نامه متني را اضافه ميكند با اين مضمون كه اگر تيپ فردا عمل نكند، ۵۰۰ نفر از مدافعان فردا به شهادت ميرسند و اگر من زنده باشم، با مسئول متخلف برخورد خواهم كرد (منظور بني صدر ميباشد). شرح شهيد چمران را كه ديدم، گفتم هر كس بخواند دلش ميسوزد. ساعت ۲ هم نامه دوم را براي سرتيپ فلاحي فرستادم. خيالم راحت بود كه كار انجام ميشود، اما باز هم دغدغه داشتيم. بارها شده بود كه كار تا لحظات آخر رسيده بود و به دليلي تعطيل شده بود.
صبح زود كه از خواب براي نماز بلند شدم، ديدم اوضاع خوب است. ساعت ۵ صبح، تيپ ۲ از خط عبور كرده بود. همان زمان كه نامه را دريافت كردند، مشغول شدند و بعد از دريافت نامه حركت كرده بودند. چنانچه بنا بر اين بود كه به امر كار كنند، تا آن آقا از خواب بلند شود به او بگويند و به امري منتهي شود، دستور ساعت ۹ صادر ميشد و ساعت ۱۱ عمليات ناموفقي انجام ميشد كه قطعاً شكست ميخورديم. چمران هم بلند شد و رفت. من هم چند ملاقات داشتم كه انجام دادم و رفتم به طرف جبهه و عمليات. البته وقتي رفتم، ديدم شهيد فلاحي هم رفته است. صبح زود هم چمران و فلاحي رفته و هم آقاي غرضي رفته بودند و اينها در خطوط مقدم و صحنه درگيري حضور داشتند. ما كه رفتيم، جنگ دور گرفته بود و نيروهاي ما پيش رفته بودند و حدود ساعت ۱۰:۳۰ بود كه ظهيرنژاد هم آمدند و رفتند جلو. ما ميرفتيم و در واحدهاي عقبه و درگير پياده ميشديم و با آنها صحبت ميكرديم.
احوالشان را ميپرسيديم، خبر ميگرفتيم. دائماً ميگفتند كه خبرها خوب است و پيشبيني ميشد ساعت ۲:۳۰ ما وارد سوسنگرد شويم. حدود ساعت يك به اهواز برگشتم و ميخواستم بيايم تهران، اهواز كه رسيدم خبر دادند كه چمران مجروح شده و خيلي نگران شدم، چمران را آوردند.
قضيه از اين قرار بود كه چمران و دو محافظش مشغول جنگيدن بودند كه تنها ميمانند و عراقيها آنها را به رگبار ميبندند. چمران، بعداً گفت كه من آن روز مثل ماهي ميغلتيدم كه رگبارها به من نخورد. آدمي قوي بود، در جنگ انفرادي قوي بود. يكي از محافظان جاي امني پيدا كرده بود كه رگبارها به او نخورد، اما اكبر جايي پيدا نكرده بود و شهيد شده بود.
پاي چمران هم زخمي شده بود. يك كاميون عراقي از آنجا رد ميشود و چمران هم ميبيند كه چيز خوبي است و كاميون را به رگبار ميبندد. شوفر عراقي تير ميخورد و چمران به كمك محافظش وارد كاميون ميشود و ميافتد عقب كاميون. چمران مجروح را با يك كاميون عراقي از جنگ ميآورند اهواز. ساعت ۲ بود كه رفتم بيمارستان ديدم كه حالش خوب است، اما جراحت رانش نسبتاً كاري است و ۴۰ ـ ۳۰ روزي هم او را انداخت. او را از اتاق عمل بيرون آوردند و تمام سفارشش اين بود كه نگذاريد حمله از دور بيفتد و هي به من و سرهنگ سليمي التماس ميكرد كه نگذاريد حمله از دور بيفتد.
نيرو هاي متجاوز عراقي كه محاصره سوسنگرد را تنگ كرده بودند، وقتي با اين هجمه نيروهاي شهادت طلب و مصمم ايراني مواجه شدند و ضربات مهلكي بر پيكره آنها وارد شد، شروع به عقب نشيني از شرق سوسنگرد به طرف جنوب نمودند و ساعت 12 يگانهاي مقدم رزمندگان اسلام وارد سوسنگرد شدند و سوسنگرد آزاد شد، اما آن روز ارتش انصافاً فداكاري و دلاوري كرد، همين تيپ 2 لشگر 92 زرهي خوزستان با حماسه آفريني هاي خود نقش بسيار مهمي در به ثمر رسيدن عمليات و آزادسازي سوسنگرد ايفاء نمود. البته رزمندگان سپاه نيز در دل واحدهاي ارتشي انجام وظيفه مي نمودند.» (فرمايش مقام معظم رهبري) .
با آزادسازي سوسنگرد، اهواز از تهديد عراق خارج شد و پايه اميد براي پيروزيهاي بعدي در عمليات شكست حصرآبادن، فتح المبين، طريق القدس و بيت المقدس ريخته شد. (پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي).
سرهنگ قاسمي فرمانده لشگر 92 زرهي و شهيد دكتر چمران فرمانده گروه جنگ هاي نامنظم در عمليات آزادسازي سوسنگرد
اين عمليات با فرماندهي مستقيم مقام معظم رهبري، حضور مقتدرانه يگان هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران وگروه جنگهاي نامنظم شهيد چمران، با همكاري و مقاومت مردم دلير سوسنگرد با موفقيت به پايان ميرسد و سوسنگرد براي هميشه آزاد ميگردد. مناطق مرزي بستان و چزابه در اشغال دشمن باقي ميماند تا اين كه عمليات طريق القدس در00:30 نيمه شب هشتم آذر ماه 1360، به فرماندهي شهيد سپهبد علي صياد شيرازي به اجرا درآمد و ۶۵۰ كيلومتر مربع از سرزمينهاي جمهوري اسلامي ايران و مناطق بستان و چزابه آزاد گرديد و براي اولين بار نيرو هاي جمهوري اسلامي ايران به مرزهاي بين المللي رسيدند.»
در مورد نقش حضرت آيتالله خامنهاي و حضور و نقش تعيين كننده ايشان در مسند نمايندگي حضرت امام و سپس رئيس شوراي عالي دفاع در دفاع مقدس و در هنگام رياست جمهوري به چند محور مي توان اشاره كرد:
1- حضور بسيجي وار در روزهاي حساس جنگ به عنوان چشم و دست حضرت امام و معنويت و پشتگرمي رزمندگان.
2- فراخوان و سازماندهي هستههاي اوليه نيروهاي مردمي و بسيجيان حاضر در جبههها.
3- هدايت جنگهاي نامنظم و چريكي در اوايل جنگ تحميلي.
4- سرپرستي و هماهنگ كردن نيروهاي ارتش، سپاه و مردمي در عمليات مقاومت و مقابله با دشمن.
5- نقش آفريني در عملياتهاي بزرگ با نظارت عالي و انسجام بخشي به فرماندهان ارتش و سپاه.
6- حضور فعال در طراحي و فرماندهي عملياتها و تمشيت امور نيروهاي مسلح.
7- تلاش پيوسته و دائمي در رفع مشكلات رزمي و پشتيباني جبههها در سراسر كشور در ارتباط با ائمه محترم جمعه، استانداران و مسئولين.
8- مقابله با سياستهاي ناموفق بنيصدر در اداره جنگ و رويارويي با انديشه ليبرالي امريكايي حاكم بر نحوه مصاف با دشمن كه گاه بوي خيانت و جرم از آن استشمام ميشد.
9- بازديد و سركشي از جبهههاي جنوب و غرب كشور و ارتباط مستقيم و تنگاتنگ با رزمندگان خطوط مقدم و مردم مقاوم و شجاع و برجاي ايستاده براي حفظ شهر و آباديهاي خود.
10- تبيين ابعاد سياسي جنگ تحميلي و انتقال پيام حماسه دفاع مقدس ملت ايران از راه سخنراني در مجامع بينالمللي و مصاحبه با رسانههاي جهاني و خنثي كردن عمليات رواني دشمن.
11- تقويت نقش مردم در جنگ و دفاع مقدس از طريق ايراد خطبه و حضور در تجمع رزمندگان و حضور مؤثر در جبههها و تبليغ جهاد و معنويت و ابلاغ سلام امام به رزمندگان به عنوان بهترين هديه جان بخش.
12- حمايت و پشتيباني از گروههاي معارضين مسلمان عراقي براي سازماندهي و تحرك و تشديد عمليات عليه رژيم بعثي صدام و ظرفيتسازي براي آينده جامعه اسلامي عراق.
* بركات عمليات سوسنگرد در چند محور خلاصه شده است:
1- نشان دادن مقاومت مردمي و رزمندگان براي دفاع از سرزمين ايران و عقب راندن اشغالگران بعثي.
2- افشاي سياست هاي نا موفق بني صدر و دستور وي در عدم اعزام بموقع يگانها از سوي ارتش براي آزادسازي سوسنگرد.
3- هوشمندي و درايت مقام معظم رهبري و نقش راهبردي معظم له در عرصه دفاع مقدس بويژه در حوزه مديريت، طراحي و اجراي عمليات آزادسازي سوسنگرد و همت مضاعف ايشان در اجراي امر امام (ره).
4- ضرورت توجه همه جانبه به حوادث و رخدادها و مقاصد سرنوشت ساز و تاريخي دفاع مقدس بخصوص آزادسازي خرمشهر.
5- حقانيت رهبري و ضرورت برجستهسازي نقش آفرينيهاي معظم له در هشت سال دفاع مقدس براي نسل جوان
6-ايمان به خدا، بينش و بصيرت و ولايتمداري نيروهاي مسلح
7-كاربرد مؤثرعوامل غير فيزيكي توان رزمي شامل رهبري، سازمان، آموزش، ايمان، انضباط، روحيه و انگيزه
نيروي هوايي در عمليات آزادسازي سوسنگرد
در عمليات آزادسازي سوسنگرد كه در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ به شكست حصر سوسنگرد منجر شد، ۲۴ خلبان نيروي هوايي شركت داشتند كه از اين تعداد «هوشنگ كيان آرا»، «سيد محمدتقي حسيني»، «محمد كام بخش ضيايي»، «نعمتالله اكبري ساماني»، «يونس خوشبين» و «ابراهيم اميدبخش» به شهادت رسيدند. همچنين «استوار دوم شهيد حسين سلمان زاده»، «گروهبان يكم شهيد ابراهيم قهوهچيزاده»، «استوار دوم شهيد غلامعلي حلاج قدوي»، «سروان فني شهيد عبدالله عيسيپور»، «ستوان دو شهيد سيدعلي اكبر حيدري» نيز از ديگر شهداي نيروي هوايي در جريان عمليات آزادسازي سوسنگرد ميباشند. ليست خلبانان هواپيماي اف-5 شركت كننده در عمليات آزادسازي سوسنگرد، به شرح زير اعلام گرديد: «داود صادقي»، «محمود نعيمي»، «شيرافكن همتي»، «جلال آرام»، «پرويز نصري»، «بهنام غناميان»، «احمد مهرنيا»، «سيد اسماعيل موسوي»، «سياوش مشيري»، «حبيبالله بقايي»، «داوود سلمان»، «قاسم محمداميني»، «ايرج عصاره»، «اكبر توانگريان». همچنين خلبانان «محمد مسبوق»، «رضا رمضاني»، «فضلالله جاويدنيا» و «داوود عسگري» با هواپيماي اف-14 در جريان عمليات آزادسازي سوسنگرد شركت داشتند.( پايگاه تخصصي اطلاع رساني دفاع مقدس )
4- تجزيه وتحليل:
از بدو حمله عراق به دشت آزادگان در سال اول جنگ، پنج عمليات آفندي با دامنه نسبتاً محدود توسط نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به منظور عقب راندن، انهدام نيرو و فرسايش دشمن، آزاد سازي مناطق اشغالي و جلوگيري ازحالت ركود در جبهه ها و خارج شدن از لاك دفاعي اجرا شد كه يكي از اين عمليات ها آزاد سازي سوسنگرد است. در اين منطقه دشمن موفق شده بود تا اواخر آبان ماه شهر سوسنگرد را از چهار سمت شمال، جنوب، شرق و غرب مورد تهديد قرار داده و آن را محاصره نمايد و حتي در روزهاي بيست وچهارم و بيست و پنجم وارد شهر شوند.
دراين شرايط، قرارگاه نيروي زميني در جنوب طرح عملياتي سريعي تهيه و با به كارگيري يگان هاي تيپ 2 لشگر92 زرهي، گروه رزمي148 پياده از لشگر77 و نيروهاي جنگهاي نامنظم شهيد چمران، اقدام به تك عليه دشمن نموده و حلقه محاصره سوسنگرد را شكسته و عناصر متجاوز را از داخل شهر بيرون كردند.
در ادبيات نظامي و در مباحث تاكتيكي، شهرها براي حركت نيروها مانع محسوب مي شوند، زيرا باعث كندي حركت و تجزيه نيروهاي مانوري مي گردند، اما از ديدگاه عملياتي و راهبردي تصرف شهرها مي تواند امتيازات سياسي، نظامي، اقتصادي و تبليغاتي زيادي را براي نيروهاي فاتح به وجود آورد. بنا براين، اگرچه شهرها در برابر مانور تاكتيكي نيروهاي تك كننده يك مانع محسوب مي شوند، اما در طرح كلي يك عمليات ممكن است به عنوان عارضه حساس در نظر گرفته شوند. مثلاً در منطقه دشت آزادگان، شهر بستان و به خصوص شهر سوسنگرد كه مركز فرمانداري دشت آزادگان محسوب مي گردد.
با آن ادعاي وحدت قوميت عرب كه صدام حسين به راه انداخته بود و با توجه به عرب زبان بودن مردم اين منطقه و پاره اي آداب و سنن عربي كه دارند، تصرف اين شهرها مي توانست از سوي رژيم بغداد به عنوان آزادسازي يك منطقه عربي و باز گرداندن آن به دامن مادر عرب تبليغ گردد. از آن گذشته افكار عمومي مردم كشورهاي درگير در جنگ، چندان آشنايي به عوارض حساس و كليدي زمين در مناطق عملياتي مانند ارتفاعات يا تنگه ها و غيره نداشته و نه ارزش آن ها را در درگيري هاي عملياتي مي دانند و نه غالباً نامي از آن ها به گوششان خورده است، ولي در عوض با نام شهرها آشنايي دارند و فتح يك شهر يا از دست دادن آن در نظر آنان حكم پيروزي يا شكست نيروهاي نظامي را داشته و آنرا عامل تعيين كننده سرنوشت جنگ مي دانند، به همين دليل، حكومت ها و گردانندگان جنگ به اين مسئله توجه خاصي دارند.
علاوه بر آن، ممكن است شهري از نظر ويژگي هاي خاص خود و امتيازاتي كه براي نيروهاي فاتح به وجود مي آورد، واقعاً يك برگ برنده در دست ديپلمات ها در ميز مذاكرات و چانه زني هاي سياسي براي كسب امتيازات به حساب آمده و لذا يك عارضه حساس به زبان نظامي تعريف شود. البته اين وضعيت يك بار ديگر ثابت مي كند كه عمليات نظامي مي بايست فقط بر اساس منطق نظامي طرحريزي و اجرا شود و هرگاه اين منطق فداي اهداف و اغراض سياسي، اقتصادي و يا ساير موارد شود، شانس موفقيت به ميزان بسيار زيادي كاهش مي يابد.
عمليات غرورآفرين آزادسازي سوسنگرد در 26 آبان 1359 علاوه بر ايجاد يك برتري براي جمهوري اسلامي ايران از لحاظ سياسي و نظامي و خارج شدن اهواز، مركز خوزستان، از محور تهديد عراق، باعث ايجاد اعتماد به نفس و اميد به پيروزيهاي بعدي در عمليات هاي شكست حصرآبادن، فتح المبين، طريق القدس و بيت المقدس گرديد.
5- نتيجه گيري
اهداف تجاوزكارانه رژيم عراق، تنها به حاكميت مطلق بر اروندرود و استرداد جزايرسه گانه خلاصه نمي شد، بلكه دولت عراق نسبت به استان خوزستان نيز چشم طمع داشت و هر گاه دولت عراق اختلافاتش با دولت ايران تشديد مي شد، در كنار ساير مسائل ادعائي، موضوع عربي بودن خوزستان را مطرح و آن را جزء جدا نشدني كشور عراق مي دانست و حتي به طور رسمي به تغيير اسامي در نقشه ها مبادرت مي كرد، تا اين خواست توسعه طلبانه را منعكس كند. ارتش رژيم عراق با اهداف از پيش تعيين شده، سرانجام تهاجم سراسري خود را عليه ايران در31 شهريور 1359، از زمين، هوا و دريا آغاز نمود. اين تجاوز اگر چه قابل پيش بيني بود، اما با اين حجم و گستردگي، غافلگيرانه و غير قابل تصور بود.
اين تهاجم گسترده در استان خوزستان در سه محور عمده انجام گرفت. در محور مياني، جهت تصرف اهواز مقاومت سرسختانه نيروهاي ايراني كه انسجام كاملي هم نداشتند، باعث گرديد تا عراق بارها سمت حملات خود را تغيير دهد، ولي هيچ گاه نتوانست موفقيتي در اين زمينه به دست آورد. لذا جهت حفظ روحيه نيروهاي متجاوز خود، به تصرف شهر سوسنگرد اكتفا نمود تا بتواند با تغيير نام آن به خفاجيه، زمينه تبليغاتي محدودي را فراهم آورد. اين اقدام در 25/8/59 به نتيجه رسيد. لشگر92زرهي خوزستان بويژه تيپ2 زرهي اين لشگر، بلافاصله با هماهنگي يگان ها و رزمندگان موجود در منطقه، اقدام به بازپس گيري سوسنگرد نمود و در ساعت 30/6 مورخه 26/8/59 حمله خود را به طرف سوسنگرد آغاز كرد.
محور اصلي حمله در مسير حميديه به سوسنگرد در جنوب رودخانه كرخه انتخاب شد و در شمال رودخانه نيز به طرف روستاي سبحانيه و سوسنگرد حمله ديگري همزمان اجرا گرديد كه نتايج زير را در بر داشت:
⦁ شكل گيري مقاومت خودجوش مردم در راستاي خط مشي دفاعي حضرت امام (ره)
⦁ تغييرشكل فرايند دفاع و در پيش گرفتن مشي تهاجمي توسط رزمندگان
⦁ اهميت قبول خطر حساب شده
⦁ شكست سياسي صدام در تحميل مقاصد خود به ايران و بروز توان بالقوه رزمندگان به عنوان دغدغه جدي متجاوز.
⦁ آزاد شدن شهر سوسنگرد و متمايل گشتن مواضع پدافندي نيروهاي عراق به رودخانه مالكيه.
⦁ آزاد شدن جاده حميديه- سوسنگرد و عقب نشيني 15كيلومتري دشمن
⦁ كشته و مجروح شدن 750 نفر از عراقي ها
⦁ سرنگوني يك فروند هواپيما و يك فروند بالگرد، انهدام40 دستگاه تانك و نفربر، چند قبضه توپ و مقادير زيادي تجهيزات عراق و به غنيمت گرفتن تعدادي تانك و نفربر و مقادير زيادي تجهيزات و وسايل مخابراتي
⦁ امتياز سياسي، نظامي و تبليغاتي براي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران.
منابع
1- كتاب شريف نهج البلا غه مولاي متقيان حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام
2- آراسته، ناصر، 1388، كلياتي از جنگ و مواردي از دفاع مقدس، تهران، ايران سبز
3- آراسته، ناصر، 1391، چرا و چگونه بايد از جنگ بدانيم؟ تهران، ايران سبز
4- اردستاني، حسين، تاريخ شفاهي محسن رضائي در دوران دفاع مقدس، مقالة 3، دورة 12، شمارة 46 ، پاييز 1392
5- انصاري، مهدي، 1386، روزشمار هجوم سراسري عراق(مرور كلي بر زمينه سازي هجوم)، دورة 3، شمارة9، مقالة6
6- بختياري، مسعود، 1380، عمليات طريق القدس و آزادسازي شهر بستان ، تهران، انتنشارات ايران سيز
7- بختياري، مسعود، 1378، عمليات بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر، تهران، انتشارات ايران سبز.
8- پارسادوست، منوچهر، 1369، ريشه هاي تاريخي اختلافات ايران و عراق، چاپ چهارم، تهران، شركت سهامي انتشار
9- پورداراب، سعيد، 1380، عمليات بيت المقدس (كربلا 3)، تهران، انتشارات ايران سبز.
10- جعفري، مجتبي، 1388، اطلس نبردهاي ماندگار، چاپ هشتم، تهران، انتشارات مركز پژوهش هاي دفاع مقدس.
11- جعفري، مجتبي و غفوري، علي، 1390، آخرين نبرد، تهران، انتشارات سوره سبز.
12- جمالي، علي اصغر و رستمي، محمود، 1381، تاريخ نظامي جهان و هنر جنگ، تهران انتشارات دانشگاه افسري امام علي (ع)
13- رزاق زاده، امير، 1391، نبرد طريق القدس، چاپ اول، تهران، مركز اسناد دفاع مقدس
14- ستوده، امير رضا،1373، پا به پاي آفتاب، جلد دوم، تهران، انتشارات پنجره
15- سند شماره 1752، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : گزارش سپاه خوزستان از عمليات سوسنگرد، 30 / 8 / 1359
16- سند شماره 1709، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : دفتر سياسي انتظامي استانداري خوزستان، 26 / 8 / 1359
17- سند شماره 1706، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : بولتن خبري 24 ساعته « واحد اطلاعات سپاه خوزستان، شماره 48 ، 26/ 8/ 1359
18- سند شماره 21476 ، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : گزارش پاسداران اعزامي از تبريز به منطقه سوسنگرد، 30/ 8/ 1359
19- سند شماره 1707 ، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : طرح عملياتي شماره 3 لشكر 92 زرهي اهواز، 25 / 8 / 1359 18-20- شبكه اطلاع رساني ساختمان ايران، ۲ مهر ۱۳۸۸، بازبينيشده در ۸ شهريور ۱۳۹۱
21- كليپ تصويري عمليات آزادسازي سوسنگرد (گروه تلويزيوني ارتش).
22- گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، 2 ارديبهشت 1391
23- گزارشات و مستندات خبرگزاري فارس،1391
24- معين وزيري، نصرت الله و ياسيني، حسين، 1379، آيين نامه عمليات (2/01- 3 م)، جلد يكم، تهران، انتشارات ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران.
25-معين وزيري، نصرت ا...، 1384، تحليلي بر وقايع صحنه عمليات خوزستان در سال اول جنگ، تهران، سازمان حفظ آثار آجا
26- منصوري لاريجاني، اسماعيل ، 1388، آشنائي دفاع مقدس، تهران، انتشارات خادم الرضا(ع)
27- ولداني، جعفر، 1387، ريشه هاي تاريخي اختلافات ايران و عراق
28- پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي
29- پايگاه تخصصي و اطلاع رساني دفاع مقدس fatehan.ir
30- درگاه رسمي آمار ايرانamar.org.ir
منبع:
1. سايت هيئت معارف جنگ شهيد سپهبد علي صياد شيرازي
2. پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس شهید حاج قاسم سلیمانی
- No comments found
Post comment as a guest