روزی میانه تابستان و پاییز بود و تنها ١٩ ماه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته. بچهها قرار است فردا به مدرسهها بازگردند. تقویم ٣١ شهریور ٥٩ را نشان میدهد. نیروی هوایی عراق به ایران حمله میکند. هدف، ساقطکردن نیروی هوایی برای تسهیل در نفوذ زمینی ارتش عراق به ایران است. هشت پایگاه اصلی نیروی هوایی، چهار فرودگاه و چهار پایگاه تأسیسات نظامی ارتش هدف حمله نیروی هوایی عراق قرار میگیرند. فرودگاه مهرآباد بمباران میشود. جنگ میان دو همسایه آغاز میشود و شاید کسی تصورش را نمیکرد این جنگ هشت سال طول بکشد.
در گیرودار مهر نیروی هوایی ایران در فکر انتقام است. هنوز ٣١ شهریور است، چند ساعت از حمله رسمی عراقیها به ایران گذشته، فرماندهان نیروی هوایی ٩٩ صفحه نقشه راه تدوین کردند؛ قرار است با برآمدن آفتاب اولین روز مهر، از شرق به همسایه غربی بتازند. تیری از کمان رها میشود؛ اولین و یکی از پیچیدهترین عملیاتهای تاریخ جنگ رقم میخورد. عملیات کمان ٩٩، تمامي پايگاههاي هوايي عراق، بهجز پايگاه الوليد را مورد هدف قرار داد و تنها با گذشت ١٢ ساعت از آغاز جنگ، نيروي هوايي عراق عملا بخش عمدهاي از توان هوايي خود را از دست داد. اما جنگ ادامه داشت.
اول مهرماه سال ٥٩ سر پل ذهاب اشغال شد؛ از شهر ویرانهای برجای ماند و ۹۵شهید و ناباوری غیرنظامیان از کشتار آن روز. درست همان روز شورای امنیت به درخواست دبیرکل سازمان ملل متحد جلسهای تشکیل میدهد و از خطر گسترش جنگ میگوید. بیانیهای صادر میشود و در آن از طرفین درخواست میشود اقدام نظامی را کنار بگذارند و اختلافهایشان را با روشهای صلحآمیز حل کنند. صدام در رؤیای یک پیروزی برقآساست؛ همان رویایی که هیتلر در عملیات «بارباروسا» به آن میاندیشید.
سیادت بر ایران یا حداقل بخشی از ایران، صدام را از خود بیخود کرده است. دوم مهرماه، دو روز از جنگ میگذرد، مهران، سومار و نفتشهر به اشغال عراقیها درآمده؛ ارتش عراق به مناطق نفتخیز و تأسیسات جزیره خارک حمله میکند. جامعه جهانی سکوت نکرده؛ بلکه بسیاری از کشورها پشتسر عراق ایستادهاند و رژه قدرت میروند. جنگی نابرابر در میان است. سوم مهرماه رادیو بیبیسی حمایت عربستانسعودی و کویت را از عراق در جنگ با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد. ارتش بعث خرمشهر را محاصره میکند. یک روز بعد که بوی جنگ تیتر اول رسانهها شد، همه از پیروزی عراق و سقوط شهرهای ایران میگویند.
توپها، خرمشهر و اهواز را نشانه گرفتهاند. ٥٠ شهید و ١٤٠ مجروح در خرمشهر و ۱۸ شهید و ۹۱مجروح اهوازی مزد رسیدن عراقیها به رویایشان است. پنجم مهر یگانهای تیپ دوم لشکر ٨١ زرهی نیروی زمینی ارتش ایران برای مقابله با تهاجم عراق در غرب کشور در منطقه سومار گسترش یافتند. به دلیل برتری نیروهای دشمن، این عملیات با تصرف نفت شهر و سومار پایان یافت.
صدام در فکر پیروزی بود و جامعه ایران به همبستگی میاندیشد. مردم در شهرها مقاومت میکردند و سر کوتاهآمدن نداشتند. ارتش عراق حالا به جنگ روانی دست میزند و مدعی میشود که ششم مهر خرمشهر را اشغال کرده است. شورای امنیت بدون اینکه تجاوز عراق به خاک ایران را محکوم کند قطعنامه حل مسالمتآمیز جنگ را صادر میکند و قطعنامه ٤٧٩ نوشته میشود. صدام نیز از رؤیاهای خود میگوید؛ «عربیکردن تمام حوزه (خلیج فارس)». ١٣ مهر ٥٩ اردن دستهایش را برای حمایت از صدام بالا میبرد. رؤیای عربیکردن منطقه؛ دو روز بعد اعتماد به نفس بیشتری به عراق و همپیمانانش میدهد. عراق به مناطق مسکونی اندیمشک حمله میکند. ١٦ مهر به مناطق مسکونی دزفول نیز حمله موشکی میشود. ۱۰۵ کشته و مجروحشدن ۳۰۰ نفر از اندیمشک حاصل روزهای جنگ است.
٢٠ مهر امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب اسلامی ایران و فرمانده کل قوا، شورای عالی دفاع را مسئول رسیدگی به امور جنگ قرار دادند؛ این شورا به ایجاد هماهنگی میان نیروهای مسلح در جنگ، تظاهرات بر تبلیغات و اخبار جنگی، تعیین سیاست خارجی جنگ، موظف شد. یک روز بعد سوسنگرد مورد حمله موشکی عراق واقع میشود؛ ۱۵ عضو یک خانواده شهید میشوند. ارتش ایران به اولین حمله خود در برابر ارتش عراق دست میزند. ٢٣ مهر است. «بنیصدر» شب قبل تعداد زیادی از مسئولان کشور و فرماندهان نظامی را در پایگاه چهارم شکاری دزفول جمع و اعلام کرده فردا تا «بستان» یا شاید هم تا «العماره» عراق پیش خواهیم رفت.
در این حمله هیچ نیروی پیادهای وجود ندارد؛ قرار است با تکیه بر تانک و توپخانه حمله آغاز شود اما تا قبل از ظهر شکست میخورد. ٢٤ روز از مهر گذشته است، این بار کرمانشاه هدف حمله هوایی ارتش عراق است. بخشی از شهر ویران میشود و ١٣١ نفر شهید میشوند. همزمان جنگی خیابانی در خرمشهر برپاست. با مقاومت ستودنی مردم خرمشهر «حماسه خونینشهر» رقم میخورد. یک روز بعد «موسیان» و «دهلران» به طور موقت به اشغال ارتش عراق درآمدند.
آبان، ازدسترفتن خرمشهر
اول آبان ٥٩، صدام حسین با تأکید بر «اشغال ۲۰ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران و درخواست اعمال حاکمیت بر اروندرود و عدم مداخله ایران در امور عراق و پسگرفتن سرزمینهای به جایمانده دیگر» آمادگی خود را برای پایاندادن به جنگ با ایران اعلام کرد و روز بعد شورای امنیت سازمان ملل تصمیم به برگزاری دو جلسه برای بررسی وضعیت جنگ و تجاوز عراق به ایران گرفت. اما هر دو جلسه بدون دستیابی به هیچ نتیجهای پایان یافت. اما در این میان مسئلهای که وضعیت جبهه را در آبانماه تا اندازه زیادی تحتتأثیر خود قرار داد، تصرف خرمشهر بعد از ٣٤ روز مقاومت بود، سوم آبان ٥٩.
برتری آتش در منطقه با متجاوزان است درحالیکه مهاجمان با توپخانه به نیروهای انقلاب حمله میکنند، رزمندگان اسلام بدون دردستداشتن تجهیزات کافی زرهی و توپخانه در مقابل تجاوز صدام سرسختانه مقاومت میکنند. «محسن رضایی»، فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی هم درباره علل سقوط خرمشهر میگوید: «وقتی جنگ شروع شد، خرمشهر نزدیکترین شهر به مرز پس از قصر شیرین، بزرگترین شهر مرزی ایران و بندری استراتژیک بود. دشمن از سمت اروندرود ۵۰۰ متر با خرمشهر فاصله داشت، با این حال رود بزرگ اروند حائل بین ایران و عراق بود. از سمت مرز خشکی هم کمتر از ۲۰ کیلومتر تا خرمشهر فاصله داشت. بنابراین نزدیکی شهر خرمشهر یکی از عوامل سقوط خرمشهر بود».
همزمان با تشدید حملات ارتش بعث و کاملشدن محاصره آبادان، ارتش اشغالگر عراق قصد عبور از رودخانه «بهمنشیر» را داشت. پیشتر نیروهای عراقی در ١٩ مهر توانسته بودند روی رودخانه کارون یک دستگاه پل شناور نصب و به طرف جاده آبادان- اهواز پیشروی کنند. قرارگاه «اروند» طرح عملیات شمال آبادان را اجرا کرد، گرچه درنهایت عملیات به هدف نهایی خود نرسید. علاوه بر این حکومت عراق سعی داشت از مجاری دیپلماتیک نیز بر جامعه جهانی تأثیر بگذارد. از این رو عراق اعلام کرد همزمان با تأکید بر حق حاکمیت خود بر قلمرو خشکی و آبی موردنظر، آماده برقراری آتشبس با ایران است. در همین دوره بود که «محمدجواد تندگویان»، وزیر نفت ایران و هیأت همراه او در جاده اهواز ـ آبادان به دست نیروهای متجاوز عراقی اسیر شدند. اواخر آبانماه بود که عراق اعلام کرد سرزمینی به طول ۵۵۰ کیلومتر و به عرض ۲۰ تا ۱۱۰ کیلومتر را از خاک ایران تصرف کرده است؛ اما شکست محاصره سوسنگرد و آزادی این شهر توسط رزمندگان ایرانی توانست روحیه جبههها را ارتقا بخشد.
آذر، تشکیل سازمانهای مردمی برای دفاع از کشور
با ورود به سهماهه نخست جنگ، عزم ایرانیان برای مقاومت وارد مرحله نوینی شد و تشکیل نیروی بسیج مستضعفین به فرمان امام(ره) در پنجمین روز آذر توانست مقاومت را در سطوح مردم سازماندهی کند. در همین روزها بود که دو اتفاق مهم در صحنه جنگ پدید آمد؛ برای اولینبار در جنگ تحمیلی مناطق مسکونی آبادان آماج حملات موشکی رژیم بعثی شد؛ و بزرگترین نبرد دریایی میان ایران و عراق آغاز شد که با آتشزدن اسکله البکر عراق، این نبرد پایان یافت. در اواسط این ماه ارتش عراق در پی تخریب بخشی از بند کرخه از بخش شمال غربی اهواز عقبنشینی کرد.
دی؛ ماه عملیات
با شدتگرفتن حملات ارتش عراق، سیاستهای دوگانه کشورهای غربی نیز علیه ایران شروع شد و در اولین گام ارتش عراق نخستین محموله از قرارداد ۶۰ فروندی میراژ اف ـ ۱ را از فرانسه تحویل گرفت و دو هفته بعد بین عراق و شوروی قرارداد خرید سلاح امضا شد. دومین روز دیماه مناطق مسکونی آبادان و جزیره مینو زیر آتش گلوله بودند؛ از زمین و هوا گلوله میبارید. ۸۸ شهید و صدها زخمی یادگار روزهای خونین آبادان است. هنوز چند روز از آتشباران آبادان و جزیره مینو نگذشته بود که اهواز نیز توسط ارتش عراق موردحمله قرار گرفت و در آن بیش از صد نفر شهید شدند.
در همین روزها بود که فرماندهان ارتش، عملیات نصر را کلید زدند. این عملیات پنجم دیماه آغاز شد و ١٣ روز به طول انجامید. عملیات با فرماندهی ستاد مشترک ارتش طرحریزی و اجرا شد. اهداف عملیات نصر انهدام دشمن در جنوب «کرخه کور» و پیشروی به سمت «جوفیر» بود؛ همچنین آزادسازی غرب کارون ازجمله خرمشهر و تأمین مرز؛ عبور از مرز و تعقیب دشمن تا بصره از دیگر اهداف این عملیات ارتش بود.
٨٠٠ نفر از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند. براثر فشار دشمن، امکان حفظ منطقه برای نیروهای ایران ممکن نشد و مجبور به عقبنشینی شدند. در هویزه بود که «سیدحسین علمالهدی» فرمانده سپاه هویزه و ٣٠٠ نفر از رزمندگان به شهادت رسیدند و تعدادی دیگر به اسارت عراقیها درآمدند. ٢٠ دیماه ستاد مشترک ارتش عملیاتی دیگر را رقم میزند. عملیات توکل با فرماندهی ستاد اروند و زیرنظر ستاد مشترک ارتش، طرحریزی و اجرا شد. طبق طرح، مقرر شده بود یگانهای خودی در این عملیات در چند مرحله از شمال شرقی آبادان تا مرز شلمچه پیشروی کنند. عملیات در مرحله اول متوقف شد. مراحل بعدی نیز در کمال ناباوری به شکست انجامید.
این آخرین عملیات در سطح گسترده بود و تا پس از عزل «ابوالحسن بنیصدر» از فرماندهی کل قوا و تغییر استراتژی جنگ، عملیات بزرگی روی نداد. در مقابل شدت این حملات، نیروهای ایرانی در محور «میمک» و تنگه «بینا» در منطقه عمومی ایلام دست به عملیات ضربت ذوالفقار زدند. این پاتک که با تلاش مشترک ارتش، سپاه، ژاندارمری و بسیج عشایر همراه بود، توانست پیشرویهای ارتش عراق را سد کند.
اما چهار روز متعاقب این عملیات، تحول دیگری در بهکارگیری سلاحهای نامتعارف از سوی ارتش عراق به وقوع پیوست و آنهم نخستین حمله شیمیایی عراق بود که در منطقهای بین «هلاله» و «نیخزر»، در ۵۰کیلومتری غرب ایلام انجام شد. تا پایان این ماه با وجود مقاومت شدید، هویزه به دست نیروهای ارتش بعثی اشغال و شهر غارت شده بود.
بهمن و اسفند؛ صدام همچنان لجوج
از آنجا که رؤیای صدام مبنی بر اشغال دوماهه ایران با شکست مواجه شده بود، او درصدد مانورهای سیاسی در میان کشورهای عربی برآمد تا ضمن کسب حمایت هرچهبیشتر این کشورها، این جنگ را جنگ عرب و فارس نشان دهد. این جهتگیری صدام حسین تقریبا تا اواخر جنگ ادامه داشت. به همین خاطر در جریان دوماهه آخر سال ٥٩ اجلاس چهارروزه سران کشورهای اسلامی برگزار شد و در آن رئیسجمهوری عراق، آبادان را به عنوان بخشی از خاک عراق اعلام کرد. در این دو ماه، بمباران مناطق مسکونی همچنان ادامه یافت، اما پیشروی نیروهای عراقی با مقاومت شدید، کندتر شد.
نیروهای ایرانی نیز در این مدت توانستند زمینههای عملیات جدیدی را علیه نیروهای عراقی فراهم کنند. اکنون آن روزها سپری شدهاند؛ بخشی از خاطرات آن روزهای دشوار نیز از میان رفتهاند. اما روایت جنگ خانه به خانه در کوچههای سوسنگرد، آبادان و خرمشهر، حکایت نخلهایی که هنوز بیسر نشده بودند، ادامه دارد. بوی آن روزها واقعا از جنس دیگری بود.
میدیا رحیمی
منبع:
1. شرق
2. باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس
- No comments found
Post comment as a guest