حمله به «اچ-٣»
هرچند در این سال اختلافات سیاسی به اوج خود رسید؛ ولی این امر تأثیر منفی بر روند جنگ نگذاشت و باعث نشد تا نیروهای هوایی از وظیفه خود غافل شوند. نیروی هوایی ارتش که در روزهای آغازین جنگ، تجاوز عراق را پاسخ داده بود، در نیمه فروردین ٦٠ باز هم قصد کرد تا برای دشمن خطونشان بکشد. ماجرا از این قرار بود که «صدام» برای درامانماندن هواپیماهای شکاری خود، آنها را به دورترین منطقه از مرزهای ایران منتقل کرده بود؛ یعنی منطقه «الولید» در نزدیکی مرز عراق با اردن. مجموعه هواپیماهای دشمن در سه پایگاه هوایی لانه کرده بودند که به آنها «اچ-٣» میگفتند. صدام بهدلیل دوری از مرز ایران خیالش راحت بود؛ چراکه تنها منطقهای که در عملیات بزرگ «کمان ٩٩» آسیب ندیده بود، همین منطقه «الولید» و پایگاههای «اچ-٣» بودند. این عملیات قرار بود در سال ٥٩ انجام شود؛ ولی به دلیل لورفتن اطلاعات آن، دو بار منتفی شد؛ ولی بار سوم حداکثر حفاظت برای آن در نظر گرفته شد؛ بههمیندلیل ساعت یک بامداد ١٥ فروردین، خلبانهایی که در فهرست قرار گرفته بودند، به پست فرماندهی پایگاه هوایی نوژه همدان فراخوانده شدند. هیچکس حتی خلبانها اطلاعی از موضوع نداشتند. پس از جلسه توجیهی، هشت هواپیمای جنگنده به دو دسته چهار فروندی تقسیم شدند.
آنها از همدان بلند شدند و به سمت دریاچه ارومیه رفتند تا آنجا به قرار ملاقاتشان برسند: قرار ملاقات با دو فروند هواپیمای بویینگ سوخترسان که منتظر آنها بودند تا سوخت را برای ادامه پرواز به آنها منتقل کنند. پس از سوختگیری از مسیر نوار مرزی مشترک عراق و ترکیه به سمت غرب عراق تاختند. هنگامی که دستههای پروازی روی دریاچه ارومیه مشغول سوختگیری بودند، دو فانتوم شکاری برای گمراهکردن توجه دشمن، از تبریز به قصد پالایشگاه کرکوک به آسمان زدند. دو شکارچی، بمبهای خود را روی پالایشگاه و سایر تأسیسات نفتی عراق ریختند و به ایران بازگشتند.
پس از آن، دستههای پروازی روی خط مرزی ترکیه و عراق در ارتفاع ٥٠٠ پایی از سطح زمین پرواز خود را ادامه دادند. فانتومها در منتهاالیه شمالغرب عراق در فاصله ٩٠ مایلی هدف، به دو فروند تانکر سوخترسان ٧٠٧ که به روایتی از فرودگاه لارناکا قبرس و به روایتی دیگر از فرودگاهی در ترکیه برخاسته بودند و با خارجشدن از خطوط بینالمللی، خود را به آنجا رسانده بودند، میرسند. فانتومها ارتفاع خود را به ٢٠ هزار پا افزایش دادند تا دوباره سوختگیری کنند. آنها پس از سوختگیری دوباره، ارتفاع خود را کم و در حدود ٣٠ متری زمین روی نوار مرزی عراق و سوریه، بهسوی هدف به پرواز ادامه دادند. چند دقیقه مانده به هدف اول، از هر دسته پروازی، یک هواپیما جدا شد و دسته سوم را تشکیل دادند. دسته اول ساعت ٧:٤٥ دقیقه بامداد به پایگاه اول دشمن رسیدند. دسته دوم پنج دقیقه بعد به پایگاه بعدی رسید و دسته سوم هم با تغییرجهت پروازی خود از سمت مخالف و قابل پیشبینی، دشمن را غافلگیر کرد.
دستههای پروازی پس از انجام موفقیتآمیز عملیات، به سمت آشیانه خود پرواز کردند. شکارچیان ایرانی دوباره در نوار مرزی شمالغربی عراق، با تانکرهای سوخترسان ملاقات کردند و به سمت ایران مسیر را ادامه دادند. کرکسهای دشمن که از عقابان ایرانی ضربه مهلکی خورده بودند، به تعقیب ایرانیها پرداختند؛ ولی در مرزهای ایران هم چند شکارچی در حال گشتزنی بودند تا اگر دشمن به منظور تعقیب و سرنگونی فانتومهای ایرانی وارد خاک کشور شد، آسمان را برای آنها جهنم کنند. در نهایت، هواپیماهای ایرانی با ورود به کشور، چهارمین مرحله از سوختگیری را دوباره روی دریاچه ارومیه انجام دادند و مسیر خود را به سمت آشیانه ادامه دادند.
اما تعداد هواپیماهای ورودی به ایران هفت فروند بود و یکی از آنها کم بود. فانتوم ایرانی در جریان حمله، هدف پدافند دشمن قرار گرفته بود؛ بههمیندلیل دچار نقص شده و قادر به ادامه پرواز نبود که هواپیمای آسیبدیده، با هماهنگی لیدر پروازی، با ورود به خاک سوریه، در فرودگاه «پالمیرا»ی سوریه فرود اضطراری میکند. این هواپیما که بلافاصله وارد آشیانه شد، بهوسیله مهندسان ایرانی مستقر در سوریه، تعمیر شده و پس از مدتی به ایران بازگشت.
هنگام بازگشت دستههای پروازی، یکی از هواپیماها یک اضافهکاری هم انجام میدهد. سرتیپ «براتپور» که هدایت یکی از فانتومها را برعهده داشت، هنگام بازگشت، در جاده عراق – اردن متوجه یک تریلی حامل محموله نظامی میشود که به سمت عراق میرفت. او با شیرجه روی تریلی، با مسلسل هواپیما آن را به رگبار میبندد که در نهایت، تریلی و محمولهاش منفجر میشوند.
گفته میشود در جریان این عملیات، ٤٨ فروند از هواپیماهای شکاری- بمبافکن دشمن منهدم یا آسیب جدی دیدند. همچنین سه آشیانه بزرگ هواپیما، دو دستگاه رادار و چندین پناهگاه بتونی هواپیما، بهطورکلی تخریب شدند. میتوان گفت این عملیات، پاسخی عملی به ادعای دیکتاتور عراق بود که دیماه ١٣٥٩ پس از انتقال کرکسهایش به منطقه «الولید» در تلویزیون عراق گفت: «من دیوار آتش دارم و ایران بههیچوجه نمیتواند به خاک ما نفوذ عمقی کند». کارشناسان نظامی این عملیات را یکی از شگفتانگیزترین عملیاتها در نیروهای هوایی دنیا میدانند.
تپههای «اللهاکبر» آزاد شد
۳۱ اردیبهشتماه بود؛ روزی که عملیات «امامعلی(ع)» بهطور مشترک بهوسیله سپاه و ارتش انجام شد؛ درحالیکه اختلافات سیاسی در کشور در حال اوجگیری بود، این عملیات در منطقه «اللهاکبر» اجرا شد. طبق این برنامه، عملیاتهایی در «سوسنگرد» و «شمال کرخه» و غرب «سوسنگرد» انجام شد تا عملیات اصلی در چهار محور فرعی در شمال رود کرخه، روی تپههای «اللهاکبر» صورت بگیرد که منجر به آزادسازی این تپههای استراتژیک شد. سرلشکر «علاالدین حسینمکیخمس»، که در آن زمان، رئیس ستاد سپاه سوم عراق بود، در کتاب «فرماندهان صدام» در پاسخ به سؤالی درباره انهدام یک گردان تانک که در این عملیات نابود شد، میگوید: «این گردان درست در مقابل قرارگاه فرماندهی (سپاه سوم) در العماره منهدم شد و فقط ٩ نفر از نیروهایش جان سالم بهدر بردند... . سربازان روحیه بسیار ضعیفی داشتند».
بنیصدر برکنار شد
میتوان گفت یکی از پرتنشترین سالهای جنگ بهلحاظ سیاسی، همین سال ١٣٦٠ بود. در بهار آن سال جابهجایی فرماندهی ارشد جنگ صورت گرفت. بهاینصورت که «ابوالحسن بنیصدر»، رئیسجمهوری وقت و جانشین فرمانده کل قوا، از قدرت برکنار شد. ٢٠ خرداد ١٣٦٠ پس از توفیقنیافتن هیأتهای حلاختلاف که امام (ره) تشکیل داده بودند، ایشان در نامهای خطاب به ستاد مشترک نیروهای مسلح، اینگونه مرقوم کردند: «آقای ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شدند». فردای آن روز برای اینکه نیروهای مسلح بدون فرمانده نمانند، امام (ره) در حکمی تیمسار «ولیالله فلاحی» را بهعنوان سرپرست نیروهای مسلح انتخاب میکنند: «تا تعیینتکلیف جانشین فرماندهی نیروهای مسلح، ستاد مشترک مجاز است با استفاده از اختیارات رهبری، مأموریتها و وظایف محوله را انجام دهد».
«عبدالله جاسبی»، در مصاحبهای که سال ٩٢ انجام داد به چگونگی برکناری بنیصدر از جانشینی فرماندهی کل قوا پرداخت: «سال ١٣٦١ ما جلسهای با آیتالله خامنهای، دبیرکل وقت حزب (جمهوری اسلامی)، داشتیم. من همینطوری از ایشان سؤال کردم آقای خامنهای حالا خودمانیم چطور شد امام (ره) با عزل بنیصدر موافقت کردند؟ چون بالاخره اگر امام موافقت نمیکردند حزب هم اقدامی نمیکرد علیه بنیصدر و در اصل این اجازه امام (ره) بود که حزب هم توانست علیه بنیصدر اقدامی انجام دهد. آقای خامنهای در آن جلسه، خاطرهای نقل کردند که ما همان خرداد ٦٠ جلسهای را با امام (ره) داشتیم. همین که امام وارد جلسه شدند من بودم و شهید بهشتی و آقای هاشمی. امام بیمقدمه شروع کردند به اعتراضکردن به ما که شما از خدا نمیترسید؟ چرا آنقدر اختلاف ایجاد میکنید؟ چرا به فکر مردم نیستید؟ یک آن آقای هاشمی ناراحت شدند و شروعکردند به تند صحبتکردن با امام که ما خجالت بکشیم؟ آنقدر این بنیصدر علیه ما حرف میزند و آبروی ما را میبرد شما حرفی نمیزنید!؟ و بعد آقای هاشمی ساکت شدند و زدند زیر گریه! امام جلسه را ترک کردند و ما هم همینطور سکوت کرده بودیم. فردای آن روز حاجاحمدآقا به ما زنگ زدند و گفتند دیشب امام خوابشان نبرده است و حکم عزل بنیصدر را از فرماندهی کل قوا صادر کردهاند».
چندروز پس از این تحولات، بنیصدر همچنان رئیسجمهور بود؛ حتی امام (ره) در سخنرانی در جمع فرماندهان نظامی در ٢٤ خرداد بر ادامه ریاستجمهوری بنی صدر تأکید داشتند: «با اینکه من میدانستم امثال آقای بنیصدر گوینده خوبی هستند، اما در پیشرفت مطالب، شماها هستید که پیش میروید. سرباز است که کار را انجام میدهد، لکن ممکن است صدامیان یک وقت تبلیغ کنند به اینکه چه و روحیه ارتش خودشان را با این حقه بخواهند بالا ببرند و روحیه ارتش ما را بخواهند پایین بیاورند. شما اگر بعد از این واقعه، یکی، دو تا پیروزی پیدا بکنید، این مطلب هم شکسته میشود و نمیتواند صدام دیگر تبلیغ بکند به اینکه نه، دیگر روحیهها ضعیف شده است؛ نه، روحیهها سرجای خودش هست، مسئلهای هم واقع نشده است و ارتش هم همهچیزش سر جای خودش است، فرماندهان سر جای خودشان هستند، هیچ قضیه تازهای واقع نشده. رئیسجمهور ریاستجمهوریاش را بکند؛ لازم نیست که رئیس [قوا] هم باشد». درحالیکه کمتر از یک سال از شروع جنگ میگذشت و در جبههها اوضاع چندان مناسبی حاکم نبود، تظاهراتهایی از سوی برخی گروهها ترتیب داده شد که برخی گروههای مردم نیز با آن برخورد کردند. در همان روزها، یعنی ٢٦ خردادماه طرح عدمکفایت سیاسی رئیسجمهوری با دو فوریت در مجلس کلید خورد. در نهایت، ٣١ خرداد ١٣٦١ از مجموع ١٩٠ نماینده مجلس، ١٧٧ رأی موافق، یک رأی مخالف و ١٢ رأی ممتنع برای عدمکفایت سیاسی بنیصدر به گلدانهای مجلس ریخته شد. یک روز بعد از این نتایج، امام (ره) «بنیصدر» را از ریاستجمهوری عزل کردند تا تنها برای یکبار در تاریخ جمهوری اسلامی، یک رئیسجمهوری برکنار شود، آن هم به دلیل «عدمکفایت سیاسی». پس از این تحولات، در نهم مهرماه همان سال انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد تا کشور پس از کمتر سه ماه دارای رئیسجمهوری شود.
حصر آبادان شکسته شد
٣٩ روز پس از حمله سراسری دشمن، عراقیها عزمشان جزم بود تا «آبادان» را اشغال کند. از هشتم آبان ١٣٥٩، دشمن برای رسیدن به هدفش شروع به محاصره «آبادان» کرد. چهاردهم آبان هم امامخمینی (ره) در یک سخنرانی خطاب به نیروهای مسلح فرمودند: «من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود... باید این حصر شکسته شود... نگذارند اینها بیایند در آبادان». همین جملات امام (ره) کافی بود تا نیروها برای اجازهندادن تکمیل حصر آبادان تمامقد وارد گود شوند. مقاومت برابر دشمن، جانی تازه گرفت. مقاومت ادامه داشت تا اینکه سرانجام تصمیم بر این شد که یک عملیات برای شکست حصر آبادان طرحریزی شود. آنطورکه «حسین علایی»، فرمانده قرارگاه نوح (ع) در زمان جنگ در کتاب روند جنگ ایران و عراق نوشته است: «بهار ١٣٦٠ سپاه چند طرح عملیاتی برای شکستن حصر آبادان تهیه کرده بود، ولی به دلیل مخالفت نیروی زمینی ارتش و کمبود نیرو و امکانات و مهمات نتوانسته بود آنها را اجرا کند». او معتقد است اختلافنظر بین دو نیرو در مسائل دفاعی و چگونهجنگیدن زیاد بود؛ چراکه در زمان «بنیصدر» هماهنگی و همکاری بین سپاه و ارتش مطلوب نبود و ارتشیها سپاه را یک نیروی رزمی کارآمد نمیدانستند.
در ادامه روایت «علایی» آمده است: «حدود صد جلسه بین فرماندهان سپاه و نیروی زمینی ارتش در سطوح مختلف برگزار شد». نهایتا طرحی که بهار ١٣٦٠ بهوسیله شهید «حسن باقری» به شورایعالی دفاع ارائه داده شده بود، بعد از بهبحثگذاشتن و چکشکاری در جلسات بین فرماندهان ارتش، سپاه و اعضای شورایعالی دفاع در ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ با عنوان طرح عملیاتی «ثامنالائمه(ع)» تصویب شد و به واحدها و قرارگاهها ابلاغ شد. دلیل نامگرفتن عملیات به نام «ثامنالائمه(ع)»، حضور لشکر ٧٧ استان خراسان بود که نام امامرضا (ع) بر آن نهاده شد. در نهایت ساعت یک بامداد پنج مهر ١٣٦٠، عملیات با رمز «نصرمنالله و فتح قریب» آغاز شد و دو روز بعد با پیروزی بهپایان رسید.
آزادسازی ١٥٠ کیلومتر مربع از خاک ایران از بزرگترین دستاوردهای این عملیات بهشمار میرود. این آزادسازی شامل دو جاده استراتژیک و راهبردی «اهواز» به «آبادان» و «ماهشهر» به «آبادان» بود. اسارت هزارو ٨٠٠ نفر از نیروهای دشمن، کشته و زخمیشدن هزارو ٥٠ تا دو هزار نفر از نیروهای عراقی هم از دیگر دستاوردهای شکست حصر آبادان بود. در این عملیات، ٩٠ دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شد و یکصد دستگاه تانک و ٦٠ دستگاه نفربر، سه دستگاه لودر و ١٥٠ دستگاه خودرو بهغنیمت گرفته شد. همچنین سه فروند هواپیما و یک فروند بالگرد دشمن بهوسیله رزمندگان ایرانی نابود شدند. شکست حصر آبادان برای دیکتاتور عراق بسیار سنگین بود. گفته میشود او پس از شکست، هفت نفر از فرماندهان خود را تیرباران کرد.
شکست حصر آبادان را میتوان بهعنوان نقطهعطفی در سالهای نخستین جنگ دانست. پس از اختلافات سیاسی که نظام جوان جمهوری اسلامی در بهار تجربه کرده بود، نتیجه این عملیات پیروزمندانه، توانست روحیه مردم را بهخوبی بازیابی کند و روح تازهای در جبهههای ایران دمیده شود.
شیرینی که تلخ شد
در روز پیروزی و شکست حصر آبادان، اتفاقی افتاد که شیرینی آن را تلخ کرد و شاید از تلخترین اتفاقات سالهای جنگ بود. رزمندگان پیشازظهر هفتم مهرماه، دشمن را بیرون کردند و بعدازظهر یک هواپیمای هرکولس C١٣٠ از اهواز راهی تهران شد. این هواپیمای غولپیکر، حامل پیکرهای شهدا و تعدادی مجروح بود؛ اما در کنار آنها ٤٠ سرنشین هم راهی تهران شدند. «ولیالله فلاحی»، جانشین ستاد مشترک ارتش، «یوسف کلاهدوز»، قائممقام فرمانده کل سپاه، «جواد فکوری»، فرمانده نیروی هوایی، «موسی نامجو»، وزیر دفاع و «محمد جهانآرا»، فرمانده سپاه خرمشهر، ازجمله فرماندهان مؤثر جنگ بودند که در این هواپیما حضور داشتند.
«هرکولس» چند کیلومتر مانده به تهران، در حوالی کهریزک، ناگهان چهار موتورش از کار افتاد. خلبان تلاش کرد تا هواپیما را به سلامت روی زمین خاکی بنشاند. اتفاقا تلاش او هم مثمرثمر بود و به سلامت روی زمین نشست، ولی «هرکولس» به این راحتیها کنترلشدنی نبود. پس از فرود روی زمین، با یک حجم تپهمانند از خاک برخورد کرد و نهایتا هواپیما آتش گرفت. عاقبت این شد که فرماندهان برجسته جنگ، به همراه ٤٤ نفر دیگر از سرنشینان آن بهشهادت رسیدند.
«تیپ»ها تشکیل شدند
پس از پایان عملیات «ثامنالائمه(ع)» سپاه دستی بر سروگوش سازمان رزمی خود کشید. این نیروی تازهتأسیس چهار تیپ رزمی به نامهای «٢٥ کربلا»، «١٤ امامحسین (ع)»، «٣١ عاشورا» و «١٥ امامحسن (ع)» تشکیل داد که خبر از آمادگی برای عملیاتی جدید میداد: عملیات «طریقالقدس». همچنین با کمشدن اختلاف دیدگاههای ارتش و سپاه، دو نیرو، قرارگاهی مشترک با نام «کربلا» تشکیل دادند تا عملیاتها را بهطور مشترک برنامهریزی و اجرا کنند.
«بستان» آزاد شد
دومین عملیات بزرگی که در سال ٦٠ انجام شد، عملیات «طریقالقدس» بود که به آزادسازی شهر «بستان» انجامید و این شهر دوباره به آغوش کشور بازگشت. میتوان گفت آزادسازی تپههای «اللهاکبر» در بهار آن سال در راستای عملیات «طریقالقدس» در پاییز بود؛ چراکه یکی از محورهای این عملیات، همین تپهها بودند. سرانجام پس از بررسیهای زیاد، دقایقی پس از بامداد هشتم آذر ٦٠، عملیات «طریقالقدس» با رمز «یاحسین» آغاز شد. آنطورکه مجله «نگین ایران»، نشریه تخصصی دفاعمقدس، در شرح لحظات منجر به پیروزی این عملیات نوشته است: «کلیه نیروهای یگانهای عملکننده در محور شمالی، درصدد دستیابی به نقاط مهم دیگری برآمدند تا ضمن الحاق زمینه را جهت آزادسازی شهر بستان و پلهای حاجمسلم و ابوچلاچ فراهم کنند. با ورود قوای ایرانی به بستان، درگیریها برای تکمیلشدن محاصره شهر و پاکسازی کامل آن با حضور یگانهای پیاده سپاه از حدود ساعت هشت صبح به بعد آغاز میشود».
این عملیات که در نیمهشب براساس اصل غافلگیری آغاز شده بود، تا حوالی ظهر ادامه مییابد و بعد از چند ساعت درگیری، شهر «بستان» بهصورت کامل پاکسازی و در اختیار رزمندگان ایرانی قرار گرفت. هرچند این عملیات به نوشته سردار «علایی» حدود هزار نفر شهید داشت؛ ولی دستاوردهای بزرگی نیز بههمراه داشت. ازجمله این دستاوردها میتوان به «بازپسگیری ٦٥٠ کیلومتر اراضی اشغالی دشت آزادگان از ارتش عراق»، «آزادسازی شهر بستان و بیش از ٧٠ روستای دشت آزادگان پس از ٤٠٩ روز» و «استقرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پشت مرزهای مشترک دو کشور بعد از ٤٣٢ روز» اشاره کرد. عصر همان روز، امامخمینی (ره) در پیامی، نتیجه این عملیات را «فتح الفتوح» خواندند.
اما از حواشی مهم این سال میتوان به فرار یک خلبان ایرانی همراه با فانتوم«اف٤» بهسوی عربستان اشاره کرد. این خلبان اوایل اسفندماه ٦٠ با فرار بهسوی سعودیها از آنها درخواست پناهندگی کرد. به روایت «علایی»، رئیس بخش ایران، اطلاعات ارتش عراق به سرعت خود را به عربستان رساند تا با خلبان ایرانی دیدار کند. گویا در این دیدار که در مقر سازمان اطلاعات عربستان انجام شده بود، خلبان ایرانی اطلاعاتی را به دشمن ارائه میکند؛ اطلاعاتی که انگار درباره عملیات آتی ایران در نوروز ١٣٦١ بوده است: «فتحالمبین».
محمد حسن نجمی
منبع:
1. شرق
2. باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس
- No comments found
Post comment as a guest