خرمشهر تازه آزاد شده بود و از اواخر سال ٦١ نیروهای ایرانی تلاش میکردند با عملیات آفندی، نبرد را به داخل خاک عراق بکشانند. عملیاتهای والفجر یک تا شش و سپس عملیات «خیبر»، همگی نشاندهنده رویکرد جدید ایران در جنگ تحمیلی است. «حسن روحانی» که در آن زمان، معاون اکبر هاشمیرفسنجانی، فرمانده عالی جنگ بود، بعدها «عملیات خیبر» (اسفند ١٣٦٢) را در مرحله سوم از جنگ تحمیلی توصیف کرد؛ عملیاتی که با رویکرد «انهدام ماشین جنگی دشمن» انجام شد.
عملیاتهای والفجر
پس از فتح خرمشهر و عقبنشینی نیروهای عراقی از ایران، ارتش عراق هنوز در برخی ارتفاعات مهم حضور داشت و میتوانست شهرهای مهمی مانند «مهران» را زیر آتش خود قرار دهد. عملیاتهای والفجر یک تا شش با هدف تسلط بر این مناطق و همچنین، زمینهسازی شرایط برای عملیات تهاجمی «خیبر» انجام شد. تسخیر جادههای پیرانشهر- حاج عمران، ایلام- مهران- دهلران، بدر- طیب و ارتفاعات زالوآب، نمه کلانبو، کانیمانگا و چنگوله، از نتایج رشته عملیاتهای «والفجر» بودند؛ هرچند بسیاری از این مناطق تا پایان جنگ، بارها بین نیروهای ایرانی و دشمن دستبهدست شد. عملیاتهای والفجر و خیبر، موفقیتهای نظامی سال دوم جنگ را تکرار نکرد. ارتش عراق با بهرهگیری از تجربه مواجهه با عملیاتهای قبلی ایران و برخورداری از حمایت سیاسی و نظامی خارجی، توانسته بود ضعفها و نقایص دفاعی خود را بپوشاند. فرماندهان سپاه، در آن شرایط، به این نتیجه رسیدند که با ابتکارعمل و انتخاب منطقه متفاوتی برای انجام عملیات جدید، ارتش عراق را غافلگیر کنند.
آغاز رویکرد تهاجمی ایران
مأموریت اجرای عملیات «خیبر» با پیشنهاد سپاه شکل گرفت و طرح عملیاتی آن، اوایل بهمنماه ١٣٦٢ تهیه شد. این عملیات به دنبال آن بود تا با تصرف شهر بصره بهعنوان یک نقطه استراتژیک در خاک عراق، بر صدام فشار آورده و شرایط را برای کسب موقعیت برتر ایران، فراهم کند. از سوی دیگر، با توجه به شرایط جدید میدانهای نبرد، پس از آزادی خرمشهر، عملیات «خیبر» اهمیت بیشتری مییافت. در کتاب «تنبیه متجاوز»، که از سوی «مرکز مطالعات و تحقیقات» منتشر شده است، به این شرایط اشاره میشود: «عراق توانست موازنه قوا را به نفع خود تغییر دهد. تغییرات اساسی در زمینهای استراتژیک و مسلحکردن آنها به استحکامات پیچیده، دگرگونی در سازمان رزم و افزایش تیپها و لشکرها و همچنین استفاده از تجهیزات و سلاحهای بهتر و بیشتر، ازجمله این اقدامات بود... که به همراه اطلاعات مناسب، موجب تسلط عراقیها بر صحنه نبرد شد».
فرماندهان نیروهای مسلح پی برده بودند که جنگ را نباید به شیوه گذشته ادامه داد. بهاینترتیب، منطقه «هورالهویزه» برای انجام نخستین عملیات آبی- خاکی ایران که میتوان به آن نبرد نیزارها نیز گفت، انتخاب شد. «هورالهویزه» یک آبگیر در شرق رودخانه دجله عراق و جنوب رودخانه کرخه ایران است، که به علت وجود نیزارها و باتلاقیبودن، یک مانع ٣٠ کیلومتری محسوب میشد. عراق تصور نمیکرد ایران در این منطقه دست به عملیات بزند؛ ازهمینرو، نیرو و استحکامات ناچیزی را در هورالهویزه مستقر کرده بود. عملیات محور شمالی یا همان هورالهویزه را که بهوسیله سپاه انتخاب شده بود، «قرارگاه نجف» سپاه بر عهده گرفت و «قرارگاه کربلا»ی ارتش نیز در منطقه جنوبی عملیات، «زید»، وارد عمل شد.
هدف عملیات «خیبر»، تصرف محور بغداد- عماره بود، تا از این طریق، راه نیروهای عراقی را به منطقه بصره قطع کند. دسترسی به سواحل شطالعرب، بهویژه تصرف شهر بصره، میتوانست ایران را نسبت به عراق، در یک موقعیت برتر نظامی و سیاسی قرار دهد؛ اگر عملیات «خیبر» به اهداف خود دست مییافت، عراق ناگزیر میشد در برابر عقبنشینی نیروهای مسلح ایران به پشت مرزهای شناختهشده بینالمللی، امتیازات درخورتوجهی به ایران بدهد. همچنین، ممکن بود تغییرات سیاسی اساسی در عراق رخ دهد و «صدام حسین» سرنگون شود و بخش مهمی از ماشین جنگی عراق از کار میافتاد و سرانجام، پشتیبانان خارجی صدام ناامید میشدند.
هاشمیرفسنجانی، فرمانده عالی عملیات خیبر، در خاطرات خود، به تاریخ اول اسفند ١٣٦٢، میگوید که در صورت موفقیت «خیبر» و قطع راه بصره به بغداد، «اهرم لازم برای گرفتن خواستههای حق» ایران، بهدست میآمد. او در همان تاریخ مینویسد در جمع فرماندهان سپاه و ارتش این نظر را مطرح کرده که اگر در این عملیات موفق شویم، میتوان موضوع آتشبس را با امام (ره) مطرح کرد. در مقابل این نظر، برخی مخالفت میکنند و میگویند شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» تبدیل به «جنگ جنگ تا یک پیروزی» شده است و برخی نیز، خوشحال میشوند. بصره اما تنها موردتوجه ایران نبود و در سوی دیگر میدان، عراق نیز به اهمیت سرنوشتساز این شهر واقف بود. ارتش عراق با توجه به موقعیت استراتژیک بصره، حتی از زمان تشدید اختلافات مرزی با ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به استحکام پدافند این شهر پرداخته بود.
گسترش استحکامات دفاعی بصره، در طول جنگ تحمیلی نیز ادامه داشت. عملیات ارتش ایران در منطقه زید، در همان لحظات شروع تهاجم، ناکام ماند و متوقف شد و ازهمینرو، عملیات «خیبر»، محدود به منطقه «هورالهویزه» شد. نیروهای ایران، حتی تا پایان جنگ، هیچگاه نتوانستند تا مسافت ٢٠ تا ٣٠ کیلومتری بین خط مرز تا شطالعرب پیشروی کنند و به هدف عمده تاکتیکی نیز، که وصول به شرق بصره بود، دست نیافتند. «هاشمیرفسنجانی»، در مصاحبهای با سایت شخصی خود در مهرماه ٩٣، با بیان اینکه متأسفانه عملیات خیبر به اهدافش نرسید، به برخی از دستاوردهای «خیبر» اشاره کرد و گفت: «آنچه از عملیات خیبر تا عملیات حلبچه نتیجه این سیاست ما شد، این بود که نشان داد قدرت زمینی ما از عراق خیلی بالاتر است؛ یعنی ما در عملیات زمینی موفقتر هستیم؛ البته بعدها عراقیها دو، سه عملیات کردند و اینجاها را پس گرفتند که بحث خاص خودش را دارد. دنیا هم فهمید دست ما بالاتر از آنهاست و براساس همان استراتژیای که تا به حال عمل کرده بودیم، آماده مرحله جدیدی در جنگ شدیم». تصرف منطقه نفتی «جزایر مجنون» در منطقه هورالهویزه، از موفقیتهای عملیات خیبر بود، که در نگاه هاشمیرفسنجانی، میتوانست «ضامن غرامت جنگ» باشد.
هاشمیرفسنجانی؛ نخستین تجربه فرماندهی
آیتالله «اکبر هاشمیرفسنجانی»، فرمانده عملیات خیبر بود و این وظیفه را از «قرارگاه خاتمالانبیا» انجام میداد. نگرانی مقامات ایرانی از ناهماهنگی احتمالی بین سپاه و ارتش، باعث اتخاذ این تصمیم شده بود. به نوشته امیر «نصرتالله معینوزیری» این عملیات از حدود یک سال قبل بهوسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بررسی شده بود، درحالیکه ارتش، از قبل هیچگونه پیشبینی و بررسیای از عملیات خیبر نداشت. در کتاب «تنبیه متجاوز»، درباره شکلگرفتن قرارگاه خاتمالانبیا (ص)، مطالبی به این شرح نوشته شده است: «در صحنه تصمیمگیری عملیاتی [خیبر]، ارتش و سپاه تا حدود زیادی با استقلال عمل به برنامهریزی پرداختند. واگرایی در روابط ارتش و سپاه که از عملیات «رمضان» به شکل کمرنگی آغاز شده بود، در عملیات والفجر مقدماتی تقویت شد... .
در وضعیت جدید به یک فرمانده هماهنگکننده بالاتر نیاز بود. بههمیندلیل و مهمتر از آن، به دلیل سخت و پیچیدهشدن جنگ، در زمستان ١٣٦٢، هاشمیرفسنجانی با فرمان امام (ره) بهعنوان «فرمانده عالی جنگ» انتخاب شد و با تشکیل قرارگاه خاتمالانبیا (ص)، در رأس سپاه و ارتش قرار گرفت». عملیات «خیبر» نخستین تجربه «هاشمیرفسنجانی» در این سِمت بود. نقش فرمانده عملیات خیبر، بیشتر هماهنگی سپاه و ارتش و تأمین نیازهای لجستیکی بود و تدوین استراتژی عملیاتی و پیشبرد جنگ، همچنان به دست فرماندهان نظامی انجام شد. بااینحال، به نوشته امیر «نصرتالله معینوزیری»، بیخبری بین ستادهای قرارگاه نجف و کربلا، بیش از هماهنگی بود و قرارگاه نجف، طرح عملیاتی خود را حتی تا پایان عملیات «خیبر»، به قرارگاه کربلا نفرستاد. ناهماهنگی نیروهای ایرانی در عملیات «خیبر»، در عملیات حفظ دو جزیره شمالی و جنوبی مجنون، بیشتر آشکار شد. این عملیات قرار بود در شب ششم اسفند ١٣٦٢ انجام شود؛ اما لشکر نجف اشرف، اشتباها یک شب زودتر عملیات را شروع کرد و پس از تصرف «پل طلاییه»، نتوانست به دیگر یگانهای ایرانی ملحق شود.
هاشمیرفسنجانی، بعدها در مصاحبهای به تاریخ ٢٠ مردادماه ١٣٨٧ با روزنامه «خراسان»، از برخی مشکلات در عملیات خیبر، که «توجیهپذیر نبود» گفت: «مثلا آن شب یکی از فرماندهان عمده خود را گم کردیم و نمیتوانستیم پیدایش کنیم. فردا آمد و گفت من در فلانجا بودم که استحمام کنم! حرفش برای من در آن حالت توجیهپذیر نبود. الان وقتش نیست که بگویم. یادداشت کردم و بعدها در تاریخ میآید». در همین عملیات بود که «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر ٢٧ محمد رسولالله و «حمید باکری»، قائممقام لشکر ٣١، عاشورا به شهادت رسیدند.
گسترش کاربرد سلاحهای شیمیایی بهوسیله عراق
صدام در سه سال اول جنگ، تسلیحات شیمیایی را بهصورت محدود و آزمایشی بهکار گرفته بود، اما از آغاز عملیات «خیبر»، حملات شیمیایی تبدیل به یکی از تاکتیکهای گسترده عراق شد. تأمین و نگهداری جزایر مجنون که در وسط هورالهویزه بودند، جبهه پرتلفاتی را برای نیروهای ایران باز کرد، بهگونهایکه نیروهای مدافع آن، بهطور مرتب زیر آتش عراق قرار داشتند.نارتش عراق درمجموع حدود سههزار گلوله و هزار بمب شیمیایی را تا عمق ٨٠ کیلومتری عملیات خیبر پرتاب کرد که به دنبال آن، حدود هزار نفر از رزمندگان خیبر، شهید و پنج هزار نفر مجروح شدند. هیأت کارشناسان سازمانملل پس از بررسیهای خود، بدون آوردن نام عراق، کاربرد گازهای خردل و ظسفلجکننده اعصاب علیه نیروهای ایرانی در عملیات «خیبر» تأیید کرد.
کیهان کیانی
منبع:
1. شرق
2. باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس
- No comments found
Post comment as a guest