در ماههای پایانی سال ٦٣، جنگ از لحاظ نظامی و سیاسی به بنبستهای بزرگی رسیده بود. فشارهای سیاسی از یکسو به کشور وارد بود و از سوی دیگر، مدتها بود در جبهه نظامی، حرکت قابلتوجهی انجام نشده بود. اکبر هاشمیرفسنجانی، فرمانده عالی جنگ، از فرماندهان جنگ خواسته بود یک عملیات پیروز انجام دهند تا به جنگ پایان دهد. او معتقد بود جهان آماده است تا کناررفتن صدام را بپذیرد. اما امکان عملیات در زمینهای باز وجود نداشت، چراکه ایران از نظر زرهی در وضعیت خوبی قرار نداشت و برعکس، عراق، قوای زرهی بسیار قدرتمندی را تدارک دیده بود. محسن رضایی درباره اوضاع آن روزها میگوید: «ما به هر قیمتی میبایست میجنگیدیم. ترمز در جنگ، فرورفتن در یک منجلاب را به دنبال داشت. فرمانده سپاه به مسئولان کشور نامه نوشت و از کمبود امکانات گله کرد و همچنین قول داد که اگر امکانات و نیروی کافی در اختیارش قرار گیرد، تا دو سال دیگر اثری از صدام نخواهد بود».
شهادت حجتالاسلام شاهآبادی
مهدی شاهآبادی، از روحانیون انقلابی زمان شاه بود. فعالیت سیاسی او پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شروع شد. حجتالاسلام شاهآبادی در زمان شاه چندین بار دستگیر شد و به زندان رفت. پس از انقلاب، او در شکلگیری کمیتههای انقلاب نقش داشت و به همراه آیتالله مطهری، دکتر بهشتی، دکتر باهنر و دکتر مفتح عضو هسته مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود. حجتالاسلام شاهآبادی در آخرین بازدید خود از مناطق جنگی جنوب، در منطقه عملیاتی جزیره مجنون در اثر انفجار و اصابت ترکش، در ششم اردیبهشت ٦٣ شهید شد.
قطعنامه ٥٥٢
در یازدهم خرداد ١٣٦٣ شورای امنیت قطعنامه ٥٥٢ را در جلسه ٢٥٤٦ خود تصویب کرد. این قطعنامه درباره ضرورت احترام کشورها به حقوق کشتیرانی و محکومکردن حمله به کشتیها و درخواست توقف آن بود. اما به این دلیل که از ذکر نام عراق به عنوان آغازگر و ادامهدهنده جنگ نفتکشها پرهیز کرده بود، جمهوری اسلامی ایران آن را بیاعتبار دانست.
عملیات عاشورا
پس از عملیات خیبر در اسفندماه ٦٢، بهنظر میرسید جبههها به ركود دچار شدهاند، ضرورت اجرای عملیاتهای محدود كه بتواند روحیه تهاجمی رزمندگان اسلام را زنده نگه دارد، برای بسیاری از مسئولان نظامی روشن شد. آنها با توجه به روحیه نیروها و سازمانهای رزمی سپاه كه از نظر تحركنداشتن، وضعیت نگرانكنندهای پیدا كرده بودند و همچنین برای تغییر جو سیاسی به نفع ایران، اجرای چنین عملیاتی را با ویژگی و اهداف خاص در دستور كار قرار دادند. به همین منظور، تعدادی از فرماندهان برای شناسایی مناطقی، مانند میمك و بررسی مناطق عملیات، به نقاط حساس مرزی مأموریت یافتند. دراینمیان، ظاهرا منطقه میمك از نظر محدودیت زمین و نیاز به نیروی انسانی كمتر و شناسایی كاملتر، مناسبتر بود. پس از آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز گسترده صدام به میهن اسلامی، منطقه میمك نیز مانند دیگر نقاط مرزی، به اشغال ارتش عراق در آمد. در ١٩ دی سال ١٣٥٩، در عملیات موفقیتآمیزی، كه در آن، تیپ یک لشكر ٨١ ارتش و برادران سپاه منطقه ٧ متشكل از نیروهای کرمانشاه، همدان و ایلام شركت داشتند، نیروهای دشمن به عقب رانده شدند، اما پس از ١٥ روز پاتك مداوم، قسمتی از منطقه مجددا اشغال شد. در ٢٥ مهر ١٣٦٤ عملیات عاشورا (میمک)، با رمز «یا ابا عبداللهالحسین(ع)»، در جبهه میانی ـ منطقه ارتفاعات مرزی میمک ـ با تلاش مشترک سپاه پاسداران و ارتش ایران آغاز شد. در این عملیات، بیش از ٥٠ كیلومترمربع و بخش مهمی از ارتفاعات منطقه فصیل گركنی به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. جاده مرزی خودی آزاد و جاده بدره مندلی مورد تهدید ایران قرار گرفت. چهار دستگاه تانك، چهار دستگاه آیفا، سه دستگاه جیپ فرماندهی و شش قبضه تفنگ ١٠٦ میلیمتری، ٢٩ قبضه خمپارهانداز با كالیبرهای مختلف، چهار قبضه تیربار ٥/١٤ میلیمتری، یك دستگاه كمپرسور و مقادیر زیادی سلاح سبك و مهمات، غنایم این عملیات بودند. دشمن افزون بر انهدام چند دستگاه تانك و خودرو و آلات نظامی دیگر، هزار و ٥٠٠ نفر كشته و زخمی و ١٩٠ نفر اسیر را متحمل شد. همچنین تیپ ٤ پیاده حدود ٨٠ درصد، تیپ دو كماندویی حدود ٦٠ درصد و تیپ زرهی لشكر ١٢ حدود ٤٠ درصد منهدم شدند. نیروهای خودی نیز تعدادی شهید، ٧٧٣ مجروح و همچنین حدود ٩٠ نفر كه غالبا به محور فجر ٤ مربوط بودند، مفقود و اسیر داشتهاند.
شهادت مهدی زینالدین
مهدی زینالدین یکی از فرماندهان سپاه و فرمانده تیپ علیابنابیطالب بود. پس از انقلاب، زینالدین به واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و نقش پررنگی در سرکوب مخالفان در تبریز و قم بر عهده داشت. پس از آغاز جنگ ایران و عراق، او به همراه یک گروه صد نفره با گذراندن آموزشهای کوتاه به جبهه رفتند. او پس از مدتی مسئول واحد شناسایی و بعد از آن مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دزفول و سوسنگرد شد و پس از مدتی به سمت فرماندهی تیپ علیابنابیطالب دست یافت. در ۲۷ آبان ۱۳۶۳، مهدی زینالدین همراه با برادرش بهمنظور شناسایی منطقه از کرمانشاه بهسوی سردشت در حال حرکت با گروههای مسلح جداییطلب درگیر شده و شهید شد.
عملیات بدر
قرار بود عملیات بدر در غرب هورالهویزه که از شمال به ترابه و از جنوب به القرنه و فرات و کانال صوییب محدود میشد، انجام شود. قسمتی از این منطقه به عرض ٢ و طول ٩ کیلومتر خشکی بود و بقیه را آب هور پوشانده بود. هورالهویزه در شرق و هورالحمار هم در غرب این منطقه بود. جاده العماره – بصره و رودخانه دجله هم از این محدوده میگذشت.
عملیات بدر در ساعت ٢٣ روز ١٩ اسفند سال ٦٣ با رمز یا فاطمهالزهرا(س) شروع شد. رمز موفقیت عملیات هم در ضربتیبودن و سرعت آن بود، اما از همان ابتدا، مشکلات، یکی پس از دیگری رخ نشان داد. در بعضی محورها خط بهراحتی شکسته شد و حتی برخی رزمندگان از دجله هم عبور کردند اما در بعضی دیگر، رزمندگان با مقاومت سرسختانه عراقیها روبهرو شدند. بعضی جاها هم کمبود قایق و امکانات، باعث تأخیر در رسیدن نیروها شد.
شهادت مهدی باکری
مهدی باکری، برادر علی باکری و حمید باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا بود. مهدی باکری با شروع جنگ ایران و عراق ازدواج کرد و بلافاصله پس از ازدواج (روز بعد از ازدواجش) عازم جبههها شد. مهدی باکری در مدت کوتاهی مدارج ترقی را در جبهه طی کرد. در عملیات فتحالمبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف، توانست در کسب پیروزی مؤثر باشد. در همان عملیات از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و در عملیاتهایی مانند عملیات بیتالمقدس، رمضان، مسلمبنعقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ تا چهار و عملیات خیبر در سمتهای مختلف شرکت کرد. در مجموعه عملیاتهای والفجر، با عنوان فرمانده لشکر عاشورا در جبهه حضور داشت.در عملیات بدر مهدی باکری و نیروهایش که از دجله هم گذشته بودند، در محدودهای به نام کیسهای محاصره شدند. درحالیکه نیروهای عراقی با محاصره کامل سربازان تحت امر باکری در جزیره مجنون در حال زدن تیر خلاص به سربازان مجروح باقیمانده بودند، احمد کاظمی و محمود دولتی با اصرار از او خواستند با عبور از دجله و پیمودن فاصله۷۰۰ متری که میان خط اول و خط دوم حمله بود جان خود را نجات دهد؛ ولی این درخواست هر بار با جواب منفی باکری روبهرو میشد تا اینکه بر اثر اصابت تیر مستقیم سربازان عراقی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ شهید شد. در این هنگام در حالی که یاران او بهوسیله قایق سعی در انتقال پیکرش به عقب داشتند، قایق هدف اصابت شلیک مستقیم آرپیجی یکی از سربازان عراقی قرار گرفت و در اروندرود غرق شد. پیکر او و سایر سربازانش هیچگاه یافت نشد، او همچنان مفقودالجسد است.
عراق در این عملیات، بارها از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد. خلبانان عراقی با بالگردهای ساخت شوروی، فرانسه و آلمان، بمبهای گاز را که تازه در کارخانه سامرا و سلمان پاک تولید شده بودند، روی نیروهای ایرانی میریختند. ایرانیها هم که آماده این حملات نبودند و تجهیزات لازم را به همراه نداشتند، بهشدت آسیب میدیدند و بسیاری از آنها قبل از این که به مراکز درمانی برسند، به شهادت میرسیدند. باوجود ایستادگی بینظیر نیروهای ایرانی در مقابل دشمن، اما این حملات شیمیایی کار خود را کرد و عملیات بدر را به نتیجههای از قبل تعیینشده نرساند.
تلافیجویی بر سر شهرهای بیپناه
تشدید جنگ شهرها یکی از پیامدهای عملیات بدر بود. بمبارانهای عراق از سوم اسفند ٦٣ آغاز شد و تا ١٧ فروردین ادامه داشت. در این بمبارانها هزارو ٢٢٧ نفر شهید شدند و چهارهزارو ٦٨٢ نفر مجروح راه بیمارستانها را در پیش گرفتند.
شهادت حاجعباس کریمی
حاجعباس کریمی، با پیروزی انقلاب اسلامی در راهاندازی سپاه پاسداران كاشان پیشقدم شد، پس از مسئله اغتشاش در پیرانشهر در پی آن غائله كردستان، او با استعفا از مسئولیتش در سپاه كاشان راهی كردستان شده و پس از مدتی به سمت مسئول اطلاعات و عملیات پیرانشهر منصوب شد. کریمی پس از شكلگیری تیپ ٢٧ محمد رسولالله(ص)، راهی جنوب شده و مسئول اطلاعات- عملیات تیپ شد. او در عملیات بدر در روز ٢٣ اسفند ١٣٦٣، بر اثر اصابت تركش خمپاره به سرش به شهادت رسید.
آخرین روزهای سال ١٣٦٣، عراق شدیدترین حملات هوایی را به شهرهای ایران آغاز کرد. در ٢٧ اسفند شهرهای همدان، کرمانشاه و تبریز بمباران شدند و ١٩ اسفند در آستانه عید نوروز نهاوند، تویسرکان، قزوین، زنجان، تبریز، اراک، دزفول، ارومیه، اسلامآباد، کرمانشاه، گیلانغرب و همدان بمباران شدند.
علی نادری
منبع:
1. شرق
2. باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس
- No comments found
Post comment as a guest