بیراه هم نیست که آقای ابراهیم حاتمیکیا سالها پیش آرزو کرده بود روزی برسد که بتواند یک ماه و اندی مقاومت این شهر را به تصویر بکشد. البته روزهای مقاومت خرمشهر در دنیای کلمات و واژهها به اندازه دنیای تصویر و سینما غریب نیست. شاید کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» را بتوان یکی از مهمترین این کتابها دانست.
رزمندگان ارتشی در دوران جنگ سهم عمدهای در دفاع از مرز و بوم این دیار داشتند. شاید هنوز خیلیها نمیدانند در مقاومت 34 روزه قبل از سقوط خرمشهر، گردان تکاوران نیروی دریایی ارتش، نقش عمدهای در گرفتن ترمز ماشین جنگی حزب بعث و ساماندهی مدافعان مردمی داشت. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» ادای دینی به این گردان است که هنوز هم کمتر نامی از آنان در مقاومت 34 روزه خرمشهر دیده میشود. آقای سید قاسم یاحسینی کوشیده با زبانی شیوا و صریح، خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی، فرمانده گردان تکاوران را در آن روزها به تصویر بکشد. گردان 600 نفرهای که از همان روزهای نخست جنگ، شبانه از بوشهر به خرمشهر نقل مکان کرد.
وقتی انتقادات از «دا» بالا میگیرد
«تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» از جهتی دیگر هم حائز اهمیت است. با انتشار کتاب «دا» و روایتهایی که راوی این کتاب از افسران و تکاوران ارتشی داشت، انتقادات و اعتراضاتی نجیبانه از ارتش و نیروی دریایی برخاست که واقعیت ماجرا آنگونه هم نیست که خانم سیده زهرا حسینی در «دا» روایت کرده است. معترضان میگویند که حسینی، تکاوران نیروی دریایی را در روزهای مقاومت در خرمشهر به گونهای به تصویر کشیده بود که گویی در شهر اشغالشده کاری جز استراحت ندارند در حالی که بنا بر ادعای مسوولان نیروی دریایی، خط درگیری این افراد با دشمن در بیرون از شهر بوده و این نیروها صرفاً برای تجدید قوا و استراحت وارد شهر میشدند و نقطه برخورد و ارتباط راوی کتاب با نیروهای ارتشی دقیقاً در این مواقع بوده است.
این کتاب شرح خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی است. ناخدا صمدی که دورههای فشرده تکاوری و دریایی را در نیروی دریایی بریتانیا طی کرده بود و سال 59 با کولهباری از تجربه، فرمانده گردان تکاوران نیروی دریایی در بوشهر بود.
31 شهریور جنگ شروع شد و اول مهر گردان 600 نفره تحت فرمان او در خرمشهر بودند. ابلاغیه ستاد نیروی دریایی ارتش از تهران هم بسیار کوتاه و در عین حال روشن بود: «دفاع از خرمشهر و آبادان!» اگر خرمشهر و آبادان سقوط میکردند، شمال خلیج فارس به طور کامل سقوط کرده بود و سقوط شمال خلیج فارس یعنی قطع تجارت دریایی و منع هر صادرات و وارداتی! عصر 31 شهریور بود که دستور به او ابلاغ شد و گردان او ظهر روز بعد در خرمشهر بود. نکته جالب آنکه دریادار حبیبالله سیاری فرمانده فعلی نیروی دریایی ارتش، آن روزها از نیروهای تحت امر ناخدا صمدی بوده است.
کدام نویسنده برای دفاع از ارتشیها وارد میدان شد؟
سید قاسم یاحسینی، نویسنده بوشهری است که اسمش بیشتر با نام رییسعلی دلواری گره خورده است. این نویسنده 51 ساله که بیست و دوم خردادماه وارد 52 سالگیاش میشود اصالتاً متولد شیراز است. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»، «پرواز روی خاک»، «رودرروی شیطان»، «خرمشهر پایتخت جنگ» و «پنهان زیر باران»، از مهمترین آثار قاسم یاحسینی درباره وقایع جنگ تحمیلیاند که بعضی از آنها عنوان کتاب سال دفاع مقدس را هم به دست آوردهاند. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» حاصل 45 ساعت مصاحبه با هوشنگ صمدی است که خاطرات او را از سالهای آغازین زندگی تا امروز که بازنشسته نیروی دریایی ارتش است بازگو میکند. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» در 300 صفحه و به قیمت 10 هزار و 900 تومان توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است.
خرمشهر در آستانه سقوط
مرور بعضی بندهای کتاب که به لحظات سقوط خرمشهر مرتبط میشود خالی از لطف نیست: «هیچکس زیر بار حرفم نرفت. همه شوکه شدند. بعدش هم جر و بحث با تکاوران و بچههای سپاه شروع شد. بعضی آنقدر عصبانی بودند که به من توهین میکردند: ناخدا! 33 روز است میگویی کمک میآید.
حالا بعد از این همه شهید میگویی باید عقبنشینی کنیم؟! گفتم تکلیف از من ساقط شده. هرکس بماند مسوولیتش با خودش است. آن شب چه بر من گذشت خدا میداند. بعضی از مردم و پرسنل و رزمندهها زارزار گریه میکردند. بعضی از تکاوران با شنا و گریان از کارون عبور کردند. مجبور بودم اینها را ببینم و به روی خودم نیاورم. من و ناخدا ضربعلیان تقریباً جزو آخرین نفراتی بودیم که خرمشهر را ترک کردیم. هوا دیگر روشن شده بود. هر دو گریه میکردیم.»
ناخدا و جهان آرا
ناخدا از برخورد مردم و شهید جهانآرا خاطرات خوش به یاد دارد: مردم خرمشهر تکاوران را فرزندان خودشان میدانستند. هر کاری از دستشان برمیآمد برای آنها انجام میدادند. از بوشهر آشپزخانه صحرایی با خودمان آورده بودیم اما حتی یک بار هم از آن استفاده نکردیم. چندین بار هم با جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر برای انجام عملیات مشترک جلسه داشتم. آدم خاکی و خوبی بود. به من و تکاوران خیلی احترام میگذاشت. تکاوران، او و همرزمانش را در خرداد 58 و در جریان غائله خلق عرب از محاصره ضدانقلاب نجات داده بودند.
منبع :باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس
- هیچ نظری یافت نشد
ارسال نظر به عنوان مهمان