سه شنبه, 08 فروردين 1402
شناسه خبر:6313

هو_الشهید

  • انداز قلم
شعر

به یازده مرد وطنم

این طرف حقّ و یازده تا مرد
آن طرف صدهزار تا نامرد

ایستادن برابر نامرد
کار هرکس نبود، اِلّا مرد

غرق خون روی خاک می‌افتد
می‌دهد میوه صبح فردا مرد

«نخل‌ها ایستاده می‌میرند»
پرچمش تا همیشه بالا مرد

«وَ یَدُ الله فَوقَ أیدیهِم»
دست غیب خداست گویا مرد

«و مِنَ الماءِ کُلَّ شَیٍ حَی»
اشک و خون‌اند همقسم با مرد

در زمین نور می‌پراکنَد و
در بهشت است مجلس‌ آرا مرد
 
شاعر: سجاد شاکری

 

منبع: نوید شاهد

ارسال نظر به عنوان مهمان

  • هیچ نظری یافت نشد