پنج شنبه, 11 خرداد 1402
شناسه خبر:1410

رنگین کمان دفاع مقدس

  • انداز قلم
نقاشی و گرافیک

هنر نقاشي نسبت به ساير هنرها در انقلاب اسلامي و جنگ، پيشرو بوده‌ است. اين در حالي است كه در آن زمان دانشگاه و رشته خاصي براي تحصيل در اين حوزه وجود نداشت و در واقع نقاشان، هنرمنداني خودآموز بودند. زماني كه نمايشگاه معروف حسينيه ارشاد در مورد نقاشي دفاع مقدس برپا شد، هنرمندان انقلاب در يك جا آثارشان را ارائه كردند و «نقاش جنگ» نامي آشنا براي هنرمندان شد.
با آغاز جنگ تحميلي، همه‌ آحاد ملت ايران براي دفاع از كشور خود به پا خاستند كه برخلاف ساير جنگ‌هاي مرسوم دنيا بود. اين جنگ، دفاع مقدسي از خاك، مال، جان و ناموس بود و چنانچه مي‌دانيم هنگامي كه جنگ به صورت دفاعي آرماني درمي‌آيد، ديگر جنبه خشونت‌آميز ندارد بلكه پديده‌‌اي اجتماعي است كه با ابزارهاي گوناگون هنري، ماندگاري تاريخي پيدا مي‌كند.
جنگ و دفاع مقدس انگيزه‌اي براي بروز خلاقيت‌هايي شد كه تا آن زمان در ايران تجربه نشده بود. هنرمندان نيز مانند ساير مردم در اين ميدان حضور يافتند و به خلق آثار هنري در اين زمينه پرداختند.
هنر دوره‌ جنگ هم، پيرو حركتي بود كه از اول انقلاب شكل گرفت؛ با اين تفاوت كه در اين زمان هنرمندان بيشتري از جمله هنرمندان آكادميك به اين جريان روي ‌آوردند. در اين دوره نقاشي در كنار ساير هنرها، اتفاقات جبهه‌هاي جنگ را به جامعه منتقل كرده و مسؤوليت تبليغات در شرايط بحراني جنگ را برعهده داشت.
آثار نقاشي با موضوع جنگ از دو وجه قابل‌ارزيابي هستند؛ بخش اول، صورتي روايي كه صحنه‌هايي از شجاعت‌هاي رزمندگان و بستگان آنها را به تصوير درآورده و وجه دوم، نشان‌دهند‌ه‌ جلوه‌هاي باطني جنگ است. در حالت اول، اين آثار موجب همراهي بيننده مي‌شود و آنان را براي حضور در جبهه‌هاي جنگ ترغيب مي‌كند. جمع اين دو خصيصه در يك اثر هنري نشانه‌اي از درجه‌ والاي آن است كه اين گروه از نقاشي‌هاي جنگ موفق به كسب چنين موفقيتي شده‌اند.
اما در حالت دوم، درون و حقيقت جنگ تصوير مي‌شود؛ باطني زيبا كه با چشم سر نمي‌توان به وادي آن راه پيدا كرد و تنها با چشم دل است كه مي‌توان قدم در اين عرصه گذاشت.
نياز هنر و هنرمند جنگ، تلاش براي زنده نگه داشتن ابعاد وجودي و عمق باور مبارزان مسلمان ايراني و منش آنهاست. اين هنرمندان بيشتر به سوي آفرينش آثار هنري به صورت نمادين و سمبليك گرايش پيدا كردند و همان‌طور كه ملاحظه مي‌شود، مهم‌ترين دليل نمادين كار كردن هنرمندان ايراني توجه به ارزش‌هاي دروني و نيز خواسته عميق هنرمند براي بيان كردن ذات مفاهيم به كمك تصوير است؛ چيزي كه مي‌بايست در وراي طبيعت صرف آن را جست‌وجو كرد و به كمك تصوير چنان پيام‌هايي ارائه داد.
در آثار نقاشي‌هاي جنگ، حضور تصاوير و عنصر خيال در مقابل عناصر واقع‌گرا، تا حد زياد باعث نزديك شدن به فضاي ماورايي شده است.
روايت در جنگ به مفاهيم حقيقي تبديل مي‌شود يا آنچه هنرمندي تصور مي‌كند بيان هنر حقيقي است. به همين دليل آثار هنري جنگ ما به شدت نمادين است و هنرمند از روايتگري مستقيم به طور ناخودآگاه پرهيز كرده است. در واقع نگاه هنرمند مادي نيست و سعي كرده براساس باور ديني خود يا به هر حال باور معنوي خود، مفهوم مبارزه را در فضاي نقاشي نشان دهد و عناصري را در اثر خود تعريف كند تا به بيان آن حقيقت دست پيدا كند زيرا با خود مي‌انديشد كه روايتگري صرف نمي‌تواند حق مطلب را بيان كند و در واقع روايتگري، يك عكاسي عين به عين از موضوع است.
نقاش جنگ زماني كه قصد دارد شهادت را به تصوير درآورد، در اثرش با  او شهيد مي‌شود كه آن شهيد نيز در سلسله‌ شهيدان ماقبل خويش به مقام شهادت رسيده است. اين سلسله همچنان ادامه دارد تا به صحنه عالي شهادت در كربلا برسد؛ اين همان صورت نمادين نقاشي‌هاي جنگ است كه هنرمند با تعمق معنوي به آن دست پيدا مي‌كند. اين نوع نگرش كه آميخته با روح نقاش است، درواقع بازتاب احساسات فردي وي به شمار مي‌رود.
از ديگر مواردي كه طي جنگ پديد آمد، تصاوير شهدا بود كه به صورت نقاشي روي بوم يا روي ديوار ترسيم مي‌‌شد و در دوران قبل از آن وجود نداشت. در نظر بعضي از پژوهشگران، اين، اتفاق تازه و منحصربه‌فردي بود كه در هيچ جاي ديگر چنين چيزي رخ نداده؛ نقاشي ديواري با ابعاد بسيار بزرگ از جنگ و قهرمانان آن به‌وجود آمده‌اند اما  ‌اينكه صورت‌هاي خيلي مشخص و با هويت معلوم در سطح بسيار بزرگ روي ديوارها كار بشود و سبب شود آنهايي كه جنگ را نديده و لمس نكرده‌اند، در بين اين تصاوير زندگي كنند، اتفاق هنري پسنديده‌اي كه در نوع خود بي‌نظير است
جنگ باعث تحرك جدي در عرصه‌ نقاشي شد كه حوزه‌هاي گوناگون نقاشي «واقع‌گرا» و «فراواقع‌گرا» را دربرگرفت. تجربه‌هاي ژورناليستي نيز در اين زمينه انجام گرفت. از اين دست، چهره «مادر وطن» در كنار شهيدان، بيشترين توجه نقاشان را برانگيخت. در اين آثار بود كه براي اولين‌بار در نقاشي فيگوراتيو، كم‌كم گرايش به كشف مختصات چهره و استخوان‌بندي ايراني ظاهر شد و دفاع مقدس، زمينه مناسب و بستر حقيقي‌اي بود كه سيماي مردان ايراني در متن نقاشي به حالتي از شجاعت و ايمان و نور پديدار شد.
رهبر فرزانه انقلاب، آيت‌الله خامنه‌اي آنچه از هنرمندان دفاع مقدس انتظار مي‌رفته را  اين‌گونه بيان فرموده‌اند: «من غالب اين آثار هنري جنگ را ديدم يا شنيدم، قطعا چيزهاي با‌ ارزش در بين اينها وجود دارد؛ ليكن همه اينها در مقابل آن گنجينه عظيمي كه در اين دفاع هشت ساله به وسيله ملت ايران به وجود آمد، چيز كمي است. همه‌ جنگ، داخل جبهه‌ها نيست، بسياري از مسائل جنگ، داخل خانه‌هاست، توي راه‌هاست، دو قطب بزرگ دنياي آن روز - يعني قطب آمريكا و قطب شوروي سابق - مشتركا با همه‌ ساز و برگشان به كمك عراق آمدند. كدام يك از اين آثار هنري ما درست تبيين و تشريح شده است.» (سخنراني آيت‌الله خامنه‌اي در جمع هنرمندان، 1379)
اين سخنان خود مي‌تواند نشان‌دهنده مواردي باشد كه از هنرمندان جنگ انتظار مي‌رفته تا در آثار خود به آنها بپردازند.
در اغلب آثار اوايل انقلاب و جنگ تحميلي حضور نمادها و نشانه‌ها به صورت بارزي مشاهده مي‌شود. اين نمادها نشاني از خير و شر را همراه خود دارند كه به اين شكل سمبليك قصد دارند مفاهيم را به مخاطب منتقل كنند. تكرار اين نمادها سبب شده كه در اثر مرور زمان، تبديل به علائم شناخته‌ شده‌اي از خير يا شر شوند؛ دشت قرمز، نشانه خون شهيد است و رنگ سبز و سفيد نشانه پاكي و نشانگر خير. گروه سربازان جبهه حق و گل سرخ نشانه شهادت و دسته رنگ‌هاي تيره، نمايانگر گروه شر است.
در تمامي آثار مربوط به جنگ، چهره‌هاي مصمم و استوار و رنج ديده‌اي ترسيم شده‌اند كه قاطعانه قصد دارند در مقابل ظالم بايستند و در مقابلشان افرادي با چهره‌هاي مشوش و ترسان مربوط به گروه باطل جاي دارند. تمامي اين نمادها سعي در به نمايش گذاشتن پيروزي حق بر باطل دارند؛ گروه حقي كه در مقام دفاع از جان و ناموس و سرزمينشان به ميدان جنگ آمده‌اند كه عين جهاد است و گروه باطلي كه به قصد تجاوز و سلطه‌جويي به جنگ پرداخته‌اند كه به يقين شكست خواهند خورد.

 

 

منبع: باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس

ارسال نظر به عنوان مهمان

  • هیچ نظری یافت نشد