پلاک ابراهیم
حاتمیکیا بدون روتوش
گزارشی از آثار سینمايی ابراهیم حاتمیکیا در مجموعه پلاک
سیدصدرا میردامادی
دلم میگریست، اما عقلم گواهی میداد که تو بر دامنه آتشفشان منزل گرفتهای
دلم میدانست که تو بر حکم عشق گردن نهادهای و به همین علت، از عادات متعارف فاصله گرفتهای
عقلم میپرسید: چگونه میتوان در این روزگار سر به حکم عشق سپرد؟
از یادداشت سیدمرتضی آوینی بر فیلم از کرخه تا راین
بدون شک سینمای پس از انقلاب بدون حضور آثار ابراهیم حاتمیکیا در ملیترین گونه سینمايی خود یعنی سینمای دفاع مقدس یا پایداری دارای خلاء اساسی میبود. فردی که از دل جبهههای جنگ و با نگاه معنادار، اصیل به فیلمسازی جدی روی آورد و به لحاظ حضور مداوم و مستندسازیاش به همراه گروه روایت فتح و با نگاه خاص شهید آوینی در عملیاتها و نماهای کربلای 5، والفجر 8 به تلقی تازهای از مدیوم سینما و فیلمسازی در گونه جنگ رسید. دریافت اشراقی، سالکانه و دروننگر وی به وقایع و آدمهای جنگ که ناشی از اندیشه و هنر مرشد او آوینی بود؛ در دو فیلم جنگی متقدم او یعنی دیدهبان و مهاجر(نمونه بارز این نگاه) به نحو روشنی مشهود است. دوره دوم فیلمسازی وی از آژانس شیشهای شروع میشود و گويی در به نام پدر به پایان میرسد که در این میان روبان قرمز یک استثناست و به واقع نمادینترین و استعاریترین اثر وی به شمار میآید که از این قاعده بر ساخته شده مستثنی است.
این گریز کوتاه و ناقص مراد اصلی این نوشتار نیست بلکه بهانه این نوشتار البته با تاخیر، انتشار مجموعه آثار وی با تم مضمونی جنگ موسوم به پلاک است که از سوی موسسه رسانههای تصویری بهمنماه سال گذشته رونمایی شد. میتوان ادعا کرد این مجموعه به نحو تلویحی سیر تکوینی سینمای دفاع مقدس را از ابتدا تاکنون نشان میدهد و سویههای مختلف هنری و اجتماعی این سینما را از نگاه شاخصترین فیلمساز این حوزه به دست مخاطب میدهد. مجموعه پلاک مشتمل بر 14 بخش از آثار اولیه وی شامل 3 مستند کوتاه در قسمت اول و فیلمهای بلند وی از هویت تا به نام پدر است. هر قسمت شامل دو لوح و دارای چند بخش است. از ویژگیهای این مجموعه ارزشمند میتوان به ارائه نسخههای با کیفیت فنی مطلوب و روی دیویدی از هر فیلم و خصوصا از آثار متقدم وی برای اولین بار در این مجموعه اشاره کرد که قابل توجه علاقهمندان حوزه سینمای جنگ است.
لوح دوم هر فیلم شامل چندین بخش از جمله بخش مهم گفتوگو با کارگردان است که توسط اکبر نبوی با حاتمیکیا در هر فیلم انجام شده. صحنههای حذف شده از هر فیلم در بخش دیگری گنجانده شده که مثلا در مورد فیلم موج مرده که در ایام کوتاه اکرانش شامل اصلاحات زیادی شد تا آنجا که بعضی سکانسهای فیلم به دلیل زدگیها عملا سیر منطقی و سیر داستانی خودش را از دست داد و مخاطب را دچار نوعی سردرگمی کرد این صحنهها کاملا به درک دوباره بهتری از این فیلم کمک میکند.
بخشهای دیگر هر قسمت مربوط به بازیگری، فیلمبرداری، نور، صدا و موسیقی میشود که به فراخور گفتوگوها و صحنههایی قابل توجه از پشت صحنه هر فیلم را در خود جا داده است. در خصوص بخش گفتوگو با کارگردان که بخش مهم و مفصلی است نوع مواجهه حاتمیکیا با آثارش پس از گذشت دو دهه بسیار بیپرده و به اصطلاح بدون روتوش است و از صراحت و نگاه بروننگری در خصوص سینمای خودش برخوردار است. وی بعضی حواشی دشوار و موانع متعددی که مثلا بر سر راه ساخت آژانس شیشهای، موج مرده یا واکنشهايی که آن ایام در برابر از کرخه تا راین شکل گرفت را شاید برای اولین بار بیپرده روایت میکند. گرچه وی از فیلمی مانند وصل نیکان که به اعتراف همگان در کارنامه وی کار قوی به حساب نمیآید دفاع میکند اما این مجموعه ویژگی دیگرش وجود فیلمهای کمتر دیده شده و مهم دوره سینمايی وی است. خاکستر سبز نمونه بارز از آثاری است که با وجوه زیبايی شناختی و با همان نگاه اشراقی و حال نگاهی عاشقانه به مساله مرگ بار جنگ بوسنی نگاه میکند و به نوعی در راستای آثار شاخصی چون دیدهبان و مهاجر میتوان به شمار آورد.
با اینکه بهطور جسته گریخته این مجموعه ارزشمند را دیدم ولی به نظرم قسمتهای مهاجر، دیدهبان، بوی پیراهن یوسف، و خاکستر سبز را که ندیدهام با تمام اوصاف این مجموعه، هم دیدنی است و هم روایتی گام به گام و مبتنی بر اوضاع و شرایط ساخت هر فیلم متناسب با حال و هوای کارگردان و برداشتهای ناب و هنرمندانه و مبتنی بر واقع وی مساله عمیق و چند لایه جنگ و دفاع میدهد. نوع نگاه انتقادی و اجتماعی حاتمیکیا که به تعبیر شهید آوینی همواره پای در عرصههای خلاف عادت و غیرمتعارف میگذارد و این است که خیلیها را از او میرنجاند از فصول مشترک روش و سلوک فیلمسازی وی از آغاز تا به امروز است.
منبع: باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس
- هیچ نظری یافت نشد
ارسال نظر به عنوان مهمان