داوود مراديان كه حضورش در عرصه مستند و داستاني به تدوين و كارگرداني آثار هنري برميگردد در يادداشت انتقادي ذيل سعي كرده نگاه گذرايي به داشتههاي سينماي دفاع مقدس بيندازد. بيشتر آثار مراديان پيرامون دفاع مقدس بوده است و جامعترين اثر درباره پاكسازي ميادين مين كشور نيز از اوست.
سرنوشت:
راقم اين سطور تازه از شمالغرب كشور كه هنوز دفاع مقدس در آنجا جريان دارد بازگشته! در طول سه سال سفرهايش به استانهاي مرزي چيزهايي ديدهاست كه دندان مجيزگوييش را كشيده و دور انداخته و حوصلهاش را براي درازنويسي مطبوعاتي سر برده. نميگويم نااميد اما...
لذا از سر تكليف چند سطري مينويسد كه در خانه اگر كسي بود همين يك حرف كفايت كند.
الف: سينماي مرده و پرهزينه
دفاع مقدس - دفاع در هر شرايطي مقدس است - ميتوانست سوژه مناسبي باشد براي طرح مسائل انساني و اجتماعي در جامعهاي كه از اقاليم و اقوام متعددي شكل گرفته، اما سپردن مديريت فرهنگي كشور به دست تفكرات غيرفرهنگي در قهقرايي قرارمان داد كه امروز ميبينيم. چرا از عبارت قهقرا استفاده ميكنم؟ چون سوژههاي مستتر در ميراث عظيم دفاع مقدس باعث پيشتازي هنري ماست اما عدم پرداخت و التبه پرداخت صحيح به آنها موجب ميشود به قهقرا برويم. آن ميراث عظيم چيست؟ با هم مرور ميكنيم:
1- در دوران دفاع مقدس پنج استان كشور مورد هجوم مستقيم نيروي زميني دشمن قرار گرفت
2- دومين شهر جهان كه مورد حمله سلاح كشتار جمعي قرار گرفت در جغرافياي همين جنگ واقع شده.
3- ايالات متحده مستقيما در اين جنگ وارد شد و اتفاقات خليج فارس رقم خورد.
4- ابتكاراتي كه در طول اين جنگ رخ داد در جهان بينظير است.
5- اين جنگ توانست بين همه باورها و تفكرات اجماع بيافريند مگر منافقان.
6- در اين جنگ هواپيماي مسافربري نيز منهدم شد.
7- در اين جنگ تصاوير عجيبي از اقوام در حال دفاع از كشور به ثبت رسيد.
8- در اين جنگ...
همينها كافي بود تا هر كشوري با اين مختصاتِ درگيري، سالانه چندين فيلم و سرال در خصوص دلاوريهاي مردمش بسازد اما در ايران به علت وجود تفكرات غيرفرهنگي - بعضا مافيايي- هرنوع نوآوري و نگاه تازه چون با كليشههاي معمول نميخواند منكوب ميشود و اگر جز اين بود شاهكار (!) معاونت سينمايي، فيلمي ميلياردي با فيلمنامهاي دهه شصتي نميشد (گلوگاه شيطان) كه گويا فقط به قصد احياي دوستي قديمي دوستان قديم صورت گرفته است. لذا نساختن فيلم سينمايي بهتر از ساختن آن است. در تلويزيون اوضاع وخيمتر هم ميشود و دفاع مقدس محمل بدهبستانهاي مالي شديدي است كه مابين اسمش رانبرهاي سازمان و تهيهكنندگان ماركدار دست به دست ميشود و ماحصل آن چيزهايي است شبيه آنچه تا الان ديدهايم.
ب: سينماي بدون پايه:
دو سال است سراغ هر كدام از مسؤولان رفتهايم براي طرح اين مضمون كه سينماي انقلاب و دفاع مقدس نيازمند انجمن سينماي جوان خاص خودش است نه اين ملغمه روشنفكري كه در سراسر كشور شكل گرفته و پول و امكاناتش را جمهوري اسلامي ميدهد ولي مترالر فكري و محتواييش را روشنفكري! نتيجه چه بود؟ آيا چنين انجمني شكل گرفت؟ چند جوان وارد عرصه سينماي انقلاب و دفاع مقدس شدند؟
ج: سينماي عقب افتاده!
براي بسياري از نهادهاي سرمايهدار، جنگ از خرمشهر فراتر نرفته است اما براي آنان كه در زمان حال زندگي ميكنند دفاع مقدس يك مساله جاري است. وقتي پنج استان مرزي شما آغشته به 16 ميليون قطعه مين است و ميزان توليد فيلم در اين خصوص يك درصد هم نميشود، وقتي استانهاي جنوب شرق و شمالغرب كشورتان هنوز با بمبگذاريهاي ايدئولوژيك و تجزيهطلبانه سر و كار دارد و سيماي استانهايتان به دنبال ساخت تله فيلم با چهرههاي مطرح تلويزيوني است. نشستن و يادداشت نوشتن از آن كارهاست.
ببخشيد. وقتي سرهنگِ فيلمي كه سال 86 ساختم و روي دوتاپايش توي فيلم من راه ميرفت حالا ويلچرنشين است و مسؤولان هنوز در صغرا كبراي ساخت فيلم درباره ميادين مينند حرف زدن مثل...
ما را رها كنيد در اين رنج بيحساب
منبع: باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس
- هیچ نظری یافت نشد
ارسال نظر به عنوان مهمان